زندگی‌نامه یاران

ایزابل در کتاب مقدس چه کسی بود و چه کار هایی انجام داد؟

ایزابل، دخترِ اتبعل پادشاه صیدون، و همسرِ اخاب (اهب) پادشاه اسرائیل بود. او باعث ترویج پرستش خدایان دروغین در اسرائیل شد، انبیای خدا را آزار و اذیت کرد و حتی به قتل رساند، همچنین با توطئه چینی، مرد بی‌گناهی را با اتهامات دروغ روبرو کرد و به کام مرگ فرستاد.

هنگامی که مردم اسم «ایزابل» را می‌شنوند، اغلب آن را با شخصیتی در کتاب مقدس مرتبط می‌کنند که به خاطر شرارت و سرکشی در برابر خدا بدنام است. در عهد عتیق، ایزابل دختر اتبعل پادشاه صیدون و همسر اخاب پادشاه اسرائیل بود. ایزابل باعث ترویج پرستش خدایان دروغین در اسرائیل شد، انبیای خدا را آزار و اذیت کرد و حتی به قتل رساند، همچنین با توطئه چینی، مرد بی‌گناهی را با اتهامات دروغ روبرو کرد و به کام مرگ فرستاد.

اسم «ایزابل» امروزه نمادی از ویژگی‌هایی مانند شرارت، فریبکاری و اغواگری شده است. در واقع، امروزه از اصطلاح «روحیه‌ی ایزابل» برای توصیف کسی که حیله‌گر و فریبکار است استفاده می‌شود. بیایید نگاهی به جزئیات داستان ایزابل در کتاب مقدس بیندازیم – داستانی که عبرتی است درباره‌ی نافرمانی و بت‌پرستی.

ایزابل و پادشاب اخاب

پادشاه اخاب، که «در نظر خداوند از هر [پادشاه اسرائیل] پیش از خود، بدتر رفتار کرد» (اول پادشاهان 16:30)، با ایزابل ازدواج کرد و او را به ملکه اسرائیل تبدیل نمود. همانطور که در اول پادشاهان 16:31 می‌خوانیم، ایزابل دخترِ اتبعل، پادشاه صیدا (یا فنیقی) بود.

پیش از آنکه اتبعل به پادشاهی برسد، او به عنوان کشیشِ آستارت شناخته میشد. آستارت، شکل یونانیِ الهه ماه، ایشتار، بود. فنیقی‌ها او را با این نام می‌پرستیدند. بر اساسِ فرهنگ لغتِ کتاب مقدسِ ایستون، ایشتار «اغلب با نام بعل، خدای خورشید، [خدای اصلیِ مردِ فنیقی‌ها] همراه است.»

پدرِ ایزابل، اتبعل، از لحاظ سیاسی با پادشاه اخاب در اسرائیل ارتباط داشت، که می‌توانست دلیل ازدواج این دو باشد. این نفوذ باعث ترویج خدایان دروغین در میان مردم اسرائیل شد.

همانطور که در اول پادشاهان 16:31-32 آمده است، ایزابل شوهرش را متقاعد کرد تا پرستش خدایان بعل و آستارت را در میان مردم اسرائیل ترویج دهد. در آن دوران پادشاهان، معمولاً برای همسران خارجی معابد مخصوص بنا می‌کردند. در این مورد، ایزابل خواستار ساخت معبد و مذبحی برای بعل شد که در سامره ساخته شد. از آنجایی که او فنیقی بود، ایزابل به احتمال زیاد نقشی فعال‌تر از آنچه در حکومت عبریان عادی بود، داشت. شخصیت فرمانده‌ی ایزابل به سرعت او را به سمت کنترل شوهرش سوق داد و بدین ترتیب اسرائیل را از خدا دور و به سوی بت پرستی هدایت کرد.

در دوران حکومت اخاب بر اسرائیل، مردم به دو دسته تقسیم شده بودند: آن‌هایی که بعل را می‌پرستیدند و خدمت می‌کردند و آن‌هایی که به یهوه (خداوند) ایمان داشتند. دشمنی‌ها آنقدر بالا گرفته بود که ایزابل دستور قتل پیامبران یهوه را صادر کرد، در حالی که او از پیامبران بعل و آستارت کاملاً حمایت می‌کرد.

بیشتر بخوانید : دبوره کیست و نقش او در کتاب مقدس چیست؟

ایزابل

ایزابل در مقابل ایلیا

دشمن اصلی ایزابل، پیامبر ایلیا بود که از پرستش بعل سر باز می‌زد. ایلیا، مجازات خداوند را به صورت خشکسالی به مدت سه سال بر سر اسرائیل نازل کرد (یعقوب 5: 17). در پی این اتفاق، رویارویی‌ای بین ایلیا و پادشاه اخاب رخ داد که منجر به گردهمایی تمامی پیامبران در کوه کرمل شد. در این گردهمایی، ایلیا پس از اعدام سایر پیامبران، خود را تنها پیامبر باقی‌مانده‌ی خداوند اعلام کرد. تعداد پیامبران بعل در آن زمان، ۴۵۰ نفر ذکر شده است.

ایلیا درخواست کرد دو گاو بیاورند، یکی برای خودش و دیگری برای پیامبران بعل. قرار بر این شد که گاوها را تکه تکه کرده و روی هیزم‌هایی که به شکل قربانگاه چیده شده بود قرار دهند، اما آتشی به کار نرود. ایلیا از پیامبران بعل خواست تا با خواندنِ نام خدایشان، بعل، آتشی برای سوزاندن قربانی‌شان طلب کنند. او هم به نوبه خود، خداوند را برای سوزاندن قربانی خودش فرا می‌خواند.

پیامبران بعل ساعت‌ها نام خدای خود را صدا زدند، اما هیچ پاسخی دریافت نکردند. این سکوت آن‌ها را مضطرب کرد. همانطور که در کتاب اول پادشاهان فصل 18 آیه 28 آمده است: «پس بلندتر فریاد زدند و طبق رسوم خود، با شمشیر و نیزه بر خودشان زخم زدند تا خون جاری شد.»

نوبت به ایلیا که رسید، او گاو را تکه تکه کرد و روی هیزم‌ها چید، بدون اینکه از هیچ آتشی کمک بگیرد. سپس دوازده سنگ به قربانگاه اضافه کرد که نشان‌دهنده‌ی دوازده قبیله‌ی پسران یعقوب بود. او همچنین دور تا دور قربانگاه، خندقی عمیق حفر کرد. بعد از آن، از جمعیت خواست تا چهار کوزه آب روی قربانی و هیزم‌ها بریزند. ایلیا دستور داد این کار را حداقل سه بار تکرار کنند، به طوری که آب تمام اطراف قربانگاه و حتی خندق را پر کند.

ایلیا خداوند را فرا خواند و التماس کرد: «ای خداوند، خدای ابراهيم، اسحاق و اسرائیل، امروز بر همگان آشکار کن که تو خدای اسرائیل هستی و من بنده‌ی توام و همه‌ی این کارها را به فرمان تو انجام داده‌ام. ای خداوند، مرا اجابت کن، مرا اجابت کن تا این مردم بدانند که تو، خداوند، خدای حقیقی هستی و قلب‌هایشان را دوباره به سوی خودت بازگردانی» (اول پادشاهان 18: 36-37).

در همان لحظه، «آتشی از جانب خداوند فرود آمد و قربانی سوختنی، هیزم و سنگ‌ها و خاکستر را بلعید و آبی را که در نهر بود، لیس زد» (اول پادشاهان 18:38). هنگامی که مردم درستیِ قدرت خداوند را مشاهده کردند، بر روی صورت خود افتادند و اعلام کردند: «او خداست: خداوند، او خداست» (اول پادشاهان 18:39). سپس ایلیا دستور قتل تمام پیامبران بعل را صادر کرد.

هنگامی که اخاب ماجرا را برای ایزابل تعریف کرد، ملکه از خشم و انتقام چنان لبریز شد که سوگند یاد کرد ایلیا را به قتل برساند. ایلیا با آگاهی از خشم ملکه ایزابل و عطش فوری او برای انتقام، به بیابان گریخت و زیر درختی به نام عرعر پناه گرفت.

ترجمه آیات 1 و 2 از فصل 19 کتاب اول پادشاهان:
«اخاب همه‌ی کارهایی را که ایلیا انجام داده بود و اینکه چگونه او تمامی پیامبران بعل را با شمشیر به قتل رسانده بود، برای ایزابل تعریف کرد. پس ایزابل فرستاده‌ای نزد ایلیا فرستاد تا به او بگوید: «خدایان با من چنین معامله کنند، هر چقدر هم که سختگیرانه باشد، اگر تا همین موقع فردا، جان تو را مانند جان یکی از آن‌ها نگیرم.»

نبُت کیست و چرا ایزابل او را به قتل می‌رساند؟

ایزابل هنوز در مسیر انتقام و ستمگری بود تا به همه نشان دهد که چقدر می‌تواند شرور و بی‌رحم باشد. در فصل 21 کتاب اول پادشاهان می‌بینیم که چگونه ایزابل مرگ نبُوت را طراحی کرد.

نبُوت، مردی خدا ترس که همواره در صدد احترام به او بود، تاکستانی در نزدیکی کاخِ پادشاه اخاب داشت. اخاب از نبُوت خواست تا تاکستانش را به او بدهد تا باغ سبزیجات درست کند. او به نبُوت پیشنهاد داد تا یا تاکستان را با سود بیشتری به او بازگرداند و یا بهای آن را به طور کامل پرداخت کند. اما نبُوت با این درخواست مخالفت کرد، چون در کتاب اول پادشاهان، فصل 21، آیه 3 آمده است: «خداوند مرا از این کار منع کند که میراث پدران خود را به تو بدهم.»

اخاب به شدت «مضطرب و خشمگین» (اول پادشاهان، فصل 21، آیه 4) شد و به خانه رفت تا با دلخوری روی تخت دراز بکشد. ایزابل وقتی او را در آن حال دید، بر ناتوانی‌اش خندید و گفت خودش می‌تواند اوضاع را درست کند و حال او را بهتر کند.

ایزابل برای تصاحب تاکستان، نقشه‌ای حیله‌گرانه طراحی کرد. او با جعل نامه‌هایی به خط و مهر اخاب، درخواست برپایی روزه همگانی کرد. در این نامه‌های جعلی، همچنین دستور داده شده بود تا نبُوت به اتهام کفرگویی علیه خدا متهم شود و دو بی‌آبروی محلی با شهادت دروغ، این اتهام را تأیید کنند. این نامه‌ها حکم سنگسار نبُوت را نیز صادر می‌کردند. نقشه پلید ایزابل به طور کامل و دقیق اجرا شد و نبُوت به ناحق اعدام گردید.

به محض اینکه اخاب خبر مرگ نبُوت را شنید، برای تصاحب تاکستان به آنجا رفت. همانطور که خداوند به پیامبر ایلیا دستور داده بود، او از بیابان بیرون آمد تا در تاکستان با اخاب ملاقات کند. ایلیا در آنجا، اخاب را در مورد توطئه ایزابل علیه نبُوت و همچنین اعمال گناه آلودِ اخاب که باعث گمراهی قوم اسرائیل می‌شد، مورد مواخذه قرار داد.

بخاطر گناه ایزابل در این ماجرا، خداوند اعلام کرد: «سگان، ایزابل را در کنار دیوارِ یزرعیل خواهند خورد» (اول پادشاهان، فصل 21، آیه 23). خداوند بیشتر سرزنش را متوجه‌ی ایزابل کرد و توضیح داد: «هیچ‌کس مانند اخاب نبود که خود را فروخته باشد تا در نظر خداوند، بدی کند، آن هم به تحریک ایزابل، همسرش» (اول پادشاهان، فصل 21، آیه 25). وقتی اخاب «این سخنان را شنید»، متوجه‌ی گناه خود در این توطئه شد و «لباس‌هایش را چاک زد و جامه‌ی پشمینه بر تن کرد و روزه گرفت و در جامه‌ی پشمینه خوابید و با فروتنى رفتار کرد» (اول پادشاهان، فصل 21، آیه 27).

در رحمت بی‌پایان خود، خداوند بر ایلیا ظاهر شد و گفت به خاطر فروتنی‌ای که اخاب از خود نشان داده، مجازات را در دوران زندگی او نازل نخواهد کرد، اما داوری الهی در زمان حکومت پسرش اجرا خواهد شد. اخاب سه سال دیگر زندگی کرد و در جنگی که بین سوریه و اسرائیل درگرفت، جان باخت. پسر او، آحازیا، بر تخت سلطنت نشست، اما او هم مدت زیادی حکومت نکرد و بعد از او، یَهُورام جانشین وی شد.

ایزابل

مرگ ایزابل

پیامبر اِلیشا، جانشین اِلیا، به یَهُو، فرمانده‌ای در سپاه یَهُورام، دستور داد تا تمام نوادگان اخاب را از بین ببرد.

یهو بعد از کشتن یَهُورام به سمت یزرعیل حرکت کرد، جایی که ملکه ایزابل حضور داشت. او برای رسیدن به سلطنت، ایزابل را مانعی بر سر راه خود می‌دید. در دوم پادشاهان، فصل 9، آیه 30 می‌خوانیم: «هنگامی که ایزابل از این ماجرا باخبر شد، خود را آرایش کرد و موهایش را مرتب کرد و به پنجره نگاه کرد.» این آراستن و پیرایش برای اغوا کردن یهو نبود، بلکه برای به نمایش گذاشتن شکوه، غرور و روح تکبر او بود. یهو به پنجره نگاه کرد و پرسید: «چه کسی با من است؟ چه کسی؟ و دو یا سه خواجه به او نگاه کردند. یهو گفت: «او را پایین بیندازید!» (دوم پادشاهان، فصل 9، آیه 32-33).‏»

در آن زمان، خواجگان به عنوان خدمتکار زنانی از دربار پادشاه فعالیت می‌کردند. به احتمال زیاد، ایزابل با آن‌ها بسیار خشن رفتار می‌کرد و به همین دلیل، هیچ محبتی از جانب آن‌ها ندیده بود. بنابراین، زمانی که یهو دستور داد او را به پایین پرتاب کنند، این خواجگان بدون تردید، ایزابل را از پنجره به بیرون انداختند. بدن او زیر پای اسب‌ها له شد و همانطور که ایلیا پیشگویی کرده بود، توسط سگ‌ها بلعیده شد.

در کمالِ طنز، غرور، خودخواهی و حرص و طمع ایزابل در نهایت او را به سقوط و مرگ کشاند. او از جذابیت و نفوذ خود برای کسب جایگاهی در حکومت استفاده کرد و توانست با تاثیرگذاری بر مردم، پرستش بعل را در بین اسرائیلیان رواج دهد. با این حال، غرور و عطش انتقام‌جویی او منجر به مرگش شد. هنگامی که داوری خداوند بر خانواده‌اش به وقوع پیوست، همانطور که وعده داده شده بود، او نیز به سزای اعمالش رسید.

علی وحیدی

The persianchristianway website is a Persian-language online resource dedicated to promoting Christian teachings and providing resources for Persian-speaking Christians. The website is managed by Ali Vahidi and includes a wide range of audio and visual materials on Christian teachings. Ali Vahidi, the director of The Way of Christ website, is a committed Christian who has been active in the Persian-speaking Christian community for over 2 years. The Way of Christ is a valuable resource for Persian-speaking Christians seeking to deepen their faith and connect with other Christians. The website offers a wide range of materials and tools that can help Christians at all stages of their faith journey.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا