ازدواج مسیحی واقعا به چه معنا می باشد؟
عهد ازدواج(ازدواج مسیحی) – مسئولیت، تعهد، پیمان، مسئولیت و وظیفه – است و نباید به سادگی گرفته شود.
«به همین دلیل، مرد پدر و مادرش را ترک میکند و به همسرش میپیوندد، و این دو یک تن میشوند. پس دیگر دو نفر نیستند، بلکه یک تن هستند. بنابراین، آنچه خدا پیوند داده است، هیچکس جدا نکند.» – مرقس ۱۰:۷-۹
به نظر میرسد فریسیان و «معلمین شریعت» همیشه در تلاش بودند تا با پرسیدن سوالاتی دامگونه، عیسی را به دام بیندازند و او را محکوم کنند. آنها به شدت قانونگرا بودند و از کوچکترین جزئیات قانون، حتی آنهایی که از سوی انسان و نه خدا آمده بود، پیروی میکردند. البته عیسی شدیدترین سرزنشها را برای اینان کهنگرایان مذهبی نگه داشته بود و از این فرصتها برای آموزش برخی از مهمترین درسهای خود استفاده میکرد.
در یکی از این موارد، فریسیان از عیسی پرسیدند که آیا برای مردی جایز است که همسرش را طلاق دهد و ادعا کردند که موسی به مرد اجازه داد تا سند طلاق بنویسد و همسرش را رها کند. سپس عیسی پاسخ داد که موسی به دلیل سختی قلب انسانها به این کار اجازه داد، تقریباً به عنوان یک سازگاری با طبیعت گناهکار ما. (مرقس ۱۰:۲-۵) سپس درسی را اضافه کرد که همه ما اگر کتاب مقدس را مطالعه کرده باشیم، خوب میشناسیم.
«اما از آغاز آفرینش، خدا آنها را نر و ماده خلق کرد. به همین دلیل مرد پدر و مادرش را ترک میکند و به همسرش میپیوندد، و این دو یک تن میشوند. پس دیگر دو نفر نیستند، بلکه یک تن هستند. بنابراین، آنچه خدا پیوند داده است، هیچکس جدا نکند.» – مرقس ۱۰:۶-۹
ما فرض میکنیم که آدم و حوا ازدواج کردند. آنها فرزندان و نسلهای متعددی از نوهها و نتیجهها داشتند. سفر پیدایش ۲ اینگونه بیان میکند:
اما برای آدم، یاریگری مناسب یافت نشد. بنابراین خداوند خدا آدم را به خواب عمیقی فرو برد و در حالی که میخوابید، یکی از دندههای او را گرفت و جای آن را با گوشت پوشاند. سپس خداوند خدا زن را از دندهای که از مرد گرفته بود ساخت و او را نزد مرد آورد. مرد گفت: «اینک این استخوانی از استخوانهای من و گوشتی از گوشت من است؛ او زن نامیده خواهد شد، زیرا از مرد گرفته شده است.» به همین دلیل مرد پدر و مادرش را ترک میکند و به همسرش میپیوندد، و این دو یک تن میشوند. (آیه ۲۰ ب تا ۲۴)
«آنچه خدا پیوند داده است» در این بخش بدون تردید است. و آدم کاملاً واضح کرد که قلبش به حوا داده شده است. آنچه چندان واضح نیست این است که آنها در جریان وقایع کجا رسماً ازدواج کردند.
درس طلاق کاملاً روشن است، همانطور که درس ازدواج(ازدواج مسیحی) بین یک مرد و یک زن نیز روشن است. با این حال، آنچه در تمام کتاب مقدس مشخص نیست این است که دقیقاً چه چیزی ازدواج(ازدواج مسیحی) را تعریف میکند. چگونه میتوانیم بدانیم که خدا چه چیزی را به هم پیوند داده است؟ خدا چه زمانی یک مرد و زن را متأهل میداند؟ سکوت کتاب مقدس در این مورد این سوال را کمی چالشبرانگیز میکند.
دیدگاههای زیادی در این مورد وجود دارد – که هر کدام چالشهای خود را ارائه میدهند.
بیشتر بخوانید : 7 تا از اصول بنیادی روابط در کتاب مقدس که هر زوج باید بدانند
دیدگاههای گوناگون(درباره ازدواج مسیحی)
شاید رایجترین فکر در این مورد، به ویژه در اینجا در ایالات متحده، این است که خدا یک مرد و زن را تنها زمانی متاهل میداند که آنها نوعی مراسم رسمی ازدواج(ازدواج مسیحی) را تکمیل کنند – زمانی که آنها در مقابل کشیش سوگند یاد کردهاند. آنها معتقدند این یعنی «در کلیسا ازدواج(ازدواج مسیحی) کردن» و آن را برابر با ازدواج در پیشگاه خدا میدانند. البته هیچ راهنمایی یا الزامی در این مورد در کتاب مقدس ذکر نشده است.
برخی میگویند که خلق زن توسط خدا و دادن او به آدم نمایانگر این است که پدر دخترش را به عقد کسی میدهد. البته یوحنا در فصل ۲ انجیل خود زمانی را توصیف میکند که عیسی و شاگردانش در یک عروسی در قانا شرکت کردند. عیسی اگر این مراسم را تأیید نمیکرد در آن شرکت نمیکرد. اما آیا این نشان میدهد که مراسم عروسی لازم است و در نظر خدا است؟ در حالی که این دیدگاه ارزش زیادی دارد، سوالات زیادی نیز مطرح میشود.
اگر چنین مراسمی لازم باشد – دقیقاً الزامات این آیین چه خواهد بود؟ آیا باید در یک ساختمان کلیسای فیزیکی یا در مقابل یک کشیش باشد؟ کدام کلیسا قابل قبول خواهد بود؟ یا … غیرقابل قبول؟ یک کلیسای مرتد یا شاید مخالف برخی از الهیات؟ شاهدین یهوه یا LDS؟ فرض کنید کشیش همجنسگرا باشد؟ یا آیا این نیاز به افزودن قوانین بیشتر به قوانین – یا استثنائات برای قوانین دارد؟
دیدگاه رایج دیگر این است که خدا یک مرد و زن را زمانی متاهل میداند که به طور قانونی توسط هر مقام حکومتی که تحت آن زندگی میکنند، ازدواج کرده باشند. تصور میشود که این دیدگاه توسط رومیان ۱۳:۱-۷ و ۱ پطرس ۲:۱۷ پشتیبانی میشود.
«هر کس تابع مقامات حکومتی باشد، زیرا مقامتی جز آنکه خدا تعیین کرده است، نیست. مقاماتی که هست، توسط خدا تعیین شده است.» – رومیان ۱۳:۱
به عبارت دیگر، اگر دولت برای ازدواج(ازدواج مسیحی) مجوز رسمی نیاز دارد، زوجین باید به این الزامات پایبند باشند و هر آنچه را که نهاد دولتی نیاز دارد، انجام دهند.
چالش این دیدگاه این است که ازدواج مدتها قبل از وجود دولتها و الزامات برای مجوز قانونی ازدواج شناخته شده بود. علاوه بر این، بسیاری از دولتها چنین الزامی ندارند. این همچنین به طور ضمنی قوانین دولتی در مورد ازدواج را تأیید و مشروعیت میبخشد.
برخی میگویند اولین بار که یک زوج رابطه جنسی برقرار میکنند، زمانی است که خدا آنها را به عنوان همسر شناخته است – و به مفهوم “یک تن شدن” اشاره میکنند که در چندین آیه در کتاب مقدس آمده است (پیدایش ۲:۲۴؛ متی ۱۹:۵؛ مرقس ۱۰:۸؛ اِفِسیان ۵:۳۱). آنها همچنین به داستان اسحاق و رِبِکا در پیدایش ۲۴ اشاره میکنند – جایی که خانواده پس از تکمیل رابطه جنسی آنها را متأهل میدانستند. با این حال، در چنین داستانهایی، موارد بسیار بیشتری در ازدواجهای از پیش تعیین شده وجود دارد، از جمله قراردادهای کلامی، رویههای فرهنگی و جهیزیه.
علاوه بر این، این استدلال در مورد عهد قدیم که تمایز واضحی بین همسران و تعداد زیادی کنیز قائل میشود، یا روابط زناکارانه که مطمئناً ازدواج محسوب نمیشود، را در نظر نمیگیرد.
بسیاری از ما در اینجا در ایالات متحده به نظر میرسد میخواهیم قوانین خود را به چیزهایی اعمال کنیم که تصور میکنیم همه باید به آن پایبند باشند. البته ما اغلب برای کسانی که نمیتوانند از آنها پیروی کنند، «استثنائات» برای این قوانین مینویسیم. به عبارت دیگر، ما اقامتگاه خود را فراهم میکنیم. ما کم و بیش قانونگرایی خود را به آنچه در کتاب مقدس یافت نمیشود، اعمال میکنیم.
پس منظور از ازدواج(ازدواج مسیحی) چیست؟
شاید ابتدا باید در نظر بگیریم که خدا از همسر و زن چه انتظاری دارد. مطمئناً کتاب مقدس در این مورد حرفهای زیادی برای گفتن دارد. در سراسر عهد جدید، درسهایی درباره رابطه بین زن و شوهر میخوانیم. شاید هیچکدام به اندازه نوشتههای پولس به افسسیها تکاندهنده نباشد:
“به یکدیگر تسلیم شوید از احترام به مسیح.” – افسسیان ۵:۲۱
پولس آموخت که زنان باید خود را به شوهران خود تسلیم کنند مانند خداوند. (آیه ۲۲) و به شوهران دستور میدهد که همسران خود را دوست بدارند، همانطور که مسیح کلیسا را دوست داشت و خود را برای او فدا کرد. (آیه ۲۵) او رابطه بین زن و شوهر را با رابطه بین مسیح و کلیسا مقایسه کرد. پولس اهمیت زیادی برای ازدواج و رابطه زن و شوهر قائل بود.
نویسنده کتاب عبرانیان اینگونه بیان میکند:
“ازدواج باید توسط همه گرامی داشته شود و بستر زناشویی پاک نگه داشته شود، زیرا خدا زانی و همه بیبند و باری جنسی را داوری خواهد کرد.” – عبرانیان ۱۳:۴
این بیانیهای است که ارزش تکرار دارد. “ازدواج باید توسط همه گرامی داشته شود.”
آیات بسیار دیگری وجود دارند که دیدگاه کتاب مقدس را درباره اهمیت ازدواج(ازدواج مسیحی) و نحوه رفتار زن و شوهر با یکدیگر روشن میکنند: افسسیان ۵:۲۲-۲۷؛ پیدایش ۲:۱۸؛ کولسیان ۳:۱۸؛ ۱ پطرس ۳:۷؛ ۱ قرنتیان ۷:۲-۵. اشعیا میگوید که “همانطور که داماد از عروس شاد میشود، بنابراین خدای شما از شما شاد خواهد شد.” (آیه ۶۲:۵)
با این حال، درس پیدایش ۲ ما را شروع میکند – و با درسی برای همه ما را ترک میکند. “خداوند گفت: برای انسان خوب نیست که تنها باشد. من برای او یک یار مناسب خواهم ساخت.” (آیه ۲:۱۸)
آدم اهمیت حوا – همسرش – را درک کرد:
“اینک این استخوانی از استخوانهای من و گوشتی از گوشت من است.” – پیدایش ۲:۲۳
کتاب مقدس به وضوح و بدون تردید قصد داشت ازدواج یک تعهد بین یک مرد و زن برای زندگی کردن برای یکدیگر باشد. احترام گذاشتن و فداکاری کردن – برای یکدیگر. تسلیم شدن به یکدیگر همانطور که به خداوند تسلیم میشویم.
شرایط فرهنگی، محیطی، موقعیتی یا قانونی باید شناخته و به آنها پایبند بود. اینها تأییدیه عمومی یک تعهد خصوصی است – تعهدی برای دوست داشتن یکدیگر همانطور که خودمان را دوست داریم. نوعی عشق که فراتر از احساسات است اما در نگرشها و اعمال ما وجود دارد. این تعهدی است برای ماندن کنار هم در سختی و آسایش. در زمانهای خوب و بد. در همه چیز. پیوند ماندگار بین زن و شوهر حتی از پیوند با والدین ما فراتر میرود. هنگامی که مرد پدر و مادرش را ترک میکند، این دو یک تن میشوند.
این عهدها – مسئولیت، تعهد، پیمان، مسئولیت و وظیفه – ازدواج(ازدواج مسیحی) هستند و نباید به سادگی گرفته شوند.
این – این چیزی است که ازدواج مسیحی را در نظر خدا تشکیل میدهد.