زندگی‌نامه پیامبران

داستان ابراهیم در کتاب مقدس و قربانی کردن پسرش چه بود؟

ابراهیم در کتاب مقدس چه نقشی دارد؟ در کتاب مقدس می‌توان چیزهای زیادی از ابراهیم یاد گرفت، اما درک برخی از کارهای او دشوار است. آیا در این داستان نکات پنهانی‌ای وجود دارد که ما متوجه آن‌ها نشده‌ایم؟

ابراهیم، که به عنوان «پدر بسیاری از ملت‌ها» شناخته می‌شود، یکی از برجسته‌ترین نمونه‌های ایمان و فرمانبرداری است. زندگی او همهٔ بشریت را به برکت نجات از طریق عیسی مسیح – که بعداً از نسل او می‌آید – فرامی‌خواند. این داستانی از رستگاری از طریق ایمان و عملی کردن ایمان با فرمانبرداری است. در نهایت، این داستان چشمان ما را به سوی خدای ابراهیم معطوف می‌کند، که وفاداری او به عهد الهی هرگز تغییر نمی‌کند.

ابراهیم یکی از دو نفری در کتاب مقدس است که «دوست خدا» نامیده می‌شود (یعقوب 2:23). واضح است که خدا جایگاه ویژه‌ای در قلب خود برای این مرد دارد و چیزهای زیادی می‌توانیم از زندگی او بیاموزیم. ابراهیم از پیروزی‌های بزرگ تا کوتاهی‌های قابل توجه، به عنوان مردی با نقص اما با ایمان معرفی می‌شود که ایمان راسخ او به خدا و وعده‌هایش، ما را به شناخت او به عنوان پدر یا پیشوای ایمان‌مان رهنمود می‌کند.

بیشتر بخوانید : نوح در کتاب مقدس کیست؟ معنا و نمادهای داستان نوح

ابراهیم در کتاب مقدس

اولین بار در چه قسمتی از کتاب مقدس با ابراهیم آشنا می‌شویم؟(ابراهیم در کتاب مقدس)

در فصل یازدهم سفر پیدایش، ما برای اولین بار با ابراهیم، که در آن زمان ابرام نامیده می‌شد، به عنوان پسر تارح آشنا می‌شویم. او در شهر اور کلدانیان، در شرق بت‌پرستِ باستان و در عراق امروزی، بزرگ شد، جایی که خدای ماه، سین، پرستش می‌شد. در پیدایش فصل ۱۱، آیه ۳۱، به ما گفته می‌شود که تارح، پسرش ابرام، همسر او سارای و برادرزاده‌اش لوط را برداشت و از شهر تاریک و بی‌خدای اور به سمت کنعان رهسپار شد. اما آن‌ها به جای اینکه تمام مسیر را طی کنند، در حران، که اکنون به عنوان جنوب ترکیه شناخته می‌شود، ساکن شدند.

کتاب مقدس جزئیات زیادی در مورد اینکه چرا تارح تصمیم گرفت اور کلدانیان را با خانواده‌اش ترک کند، به ما نمی‌دهد. جالب اینجاست که می‌دانیم آن‌ها به سمت کنعان، سرزمینی که بعداً به فرزندان ابراهیم – اسرائیلیان – وعده داده شد، در حرکت بودند. آیا تارح تصوری داشت که خدا پسرش را برای به ارث بردن این سرزمین فرا خواهد خواند؟

یوشع فصل ۲۴، آیه ۲، تارح را فردی معرفی می‌کند که خدایان دیگر را پرستش می‌کرد، بنابراین به نظر نمی‌رسد که او به دلیل فرمانبرداری یا هدایت مستقیم خود خداوند، شهر را ترک کرده باشد. شاید هرگز ندانیم که چرا خانواده‌ی او آنجا را ترک کردند، اما حتی با بزرگ شدن ابراهیم در سرزمینی بت‌پرست، می‌توانیم دست توانمند و حاکمیت خداوند را بر زندگی او ببینیم.

این تصویر روشنی از خداوند، شبان ما، است که ما را طبق اراده‌ی خود هدایت می‌کند، حتی پیش از آنکه خودمان آگاه باشیم. خدا از میان همه مردمان روی زمین، قبلاً ابراهیم را برای فراخواندن او به عهدی با خود برگزیده بود. ترک اور تنها آغاز سفری ایمانی بود که خدا او را به آن فرا خوانده بود.

در اولین برخورد با ابراهیم در کتاب مقدس، فرمانبرداری با ایمان، اعتماد و سرعتی مثال‌زدنی را از او می‌بینیم. در پیدایش فصل ۱۲، آیه ۱، خداوند ابراهیم را فرا می‌خواند تا حاران را ترک کند و می‌فرماید: «از وطن خود و از خویشاوندان و از خانه پدرت به سرزمینی که به تو نشان خواهم داد، برو» (ترجمه کتاب مقدس – ترجمه آسان).

فقط سه آیه بعد می‌خوانیم که «ابرام چنان که خداوند او را امر فرموده بود، رفت» (پیدایش ۱۲: ۴). به همین سادگی. او رفت.

البته، ما از تمام اتفاقاتی که بین این چند آیه رخ داده است، اطلاعی نداریم. تنها می‌توانیم سؤالات، احساسات و تردیدهایی را که او با آن‌ها دست و پنجه نرم می‌کرد (مانند هرکسی که فراخوانی مشابه و مبهم از سوی خدا دریافت می‌کند) تصور کنیم. با این حال، او علی‌رغمِ عواقب احتمالی، فرمانبرداری کرد.

عبرانیان فصل ۱۱، که به عنوان «تالار ایمان» شناخته می‌شود، آن را اینگونه توصیف می‌کند:

«بواسطه ایمان، چون ابراهيم را خواندند تا به مکانی که قرار بود میراث ببرد بیرون رود، اطاعت نمود، و بیرون رفت بی آنکه بداند به کجا می‌رود. بواسطه ایمان، در زمینی که وعده داده شده بود، مثل در سرزمینی بیگانه، ساکن شد، و در خیمه‌ها با اسحاق و یعقوب، وارثان همان وعده، گذران کرد. زیرا او انتظار آن شهر را می‌کشید که دارای بنیان‌هاست، که معمار و بنا کنندهٔ آن خداست» (عبرانیان ۱۱: ۸-۱۰).

ابراهیم با دیدی ابدی، می‌دانست که او بر روی زمین «غریب و بیگانه» است (عبرانیان ۱۱: ۱۳). او منتظر شهری بود که خدا برای او می‌ساخت، حتی اگر هرگز در طول عمرش تحقق وعده را نمی‌دید. چنین ایمانی، راه را برای آیندگان هموار می‌کند – ایمانی ایثارگرانه و شجاعانه است که ریشه در تجلی خود خدا به عنوان پاداش دارد (پیدایش ۱۵: ۱).

نازا بودن ابراهیم (ابراهیم در کتاب مقدس)

چرا نازایی ابراهیم و سارا تراژدی محسوب می‌شد؟
خداوند به ابراهیم وعده‌ی ملتی بزرگ را داد و بعداً با مقایسه‌ی ستارگان آسمان با تعداد فرزندان ابراهیم، سخنش را تأیید کرد. با این حال، سال‌های متمادی می‌گذشت و ابراهیم و سارا در حالی که هر روز پیرتر می‌شدند، همچنان نازا بودند.

می‌دانیم که در طول سال‌های انتظار، ابراهیم و سارا لحظاتی را سپری کردند که در آن ایمان خود به خدا را زیر سؤال بردند و حتی سعی کردند با دست خودشان اوضاع را مدیریت کنند. اما کتاب مقدس به روشنی بیان می‌کند که ابراهیم، با وجود غیرممکن به نظر رسیدن شرایط، قلب خود را بر اعتماد و ایمان مداوم به خدا متمرکز کرد.

«او در ایمان سست نشد، هرچند که چون بدنش تقریباً مرده بود (زیرا حدود صد سال عمر داشت) و رحم سارا نیز عقیم بود، آن را در نظر گرفت. اما نسبت به وعده‌ی خدا، به سبب بی‌ایمانی تردید نکرد، بلکه در ایمان خود قوت گرفت و خدا را جلال داد، با اطمینان کامل از اینکه او قادر است آنچه را وعده داده است، انجام دهد» (رومیان ۴: ۱۹-۲۱).

با این حال، این به معنای آسان بودنِ انتظار نبود. یادگیری درباره‌ی فرهنگی که ابراهیم و سارا در آن بزرگ شدند، درک عمیق‌تری از اینکه چرا نازایی آن‌ها تراژدی تلقی می‌شد، به ما می‌دهد. نازایی، فارغ از اینکه فرد به چه فرهنگی تعلق داشته باشد، با خود درد و رنج به همراه دارد. اما در فرهنگ خاورمیانه‌ی باستان، زنی که نازا بود، به احتمال زیاد تحت قضاوت خدایان قرار می‌گرفت و شرم فرهنگی را تجربه می‌کرد، زیرا نمی‌توانست نقش اجتماعی مورد انتظار خود را ایفا کند.

علاوه بر آن، از آنجایی که در فرهنگ خاورمیانه‌ی باستان، هدف اصلی ازدواج تولید مثل و ادامه‌ی نسل پدر بود، مرد می‌توانست همسران بیشتری (یا کنیزکان) اختیار کند یا همسر «رتبه اول» خود را اگر فرزندی به دنیا نمی‌آورد، طلاق دهد. سارا به ناحق تسلیم این سنت شد، زمانی که ابراهیم را متقاعد کرد تا با هاجر، کنیز مصری‌شان، تشکیل خانواده دهد. این منجر به تولد اسماعیل و دشمنی‌ای شد که تا به امروز (پیدایش ۱۶: ۱۲) بین او و اسحاق، پسرِ وعده داده شده، وجود دارد.

بنابراین، نازایی ابراهیم و سارا بار سنگین‌تری را به همراه دارد. نه تنها ایمان آن‌ها به وعده‌ی خدا به شدت مورد آزمایش قرار گرفت، بلکه آن‌ها همچنین شرمساری و تحقیری را که پیرامون ناتوانی‌شان در ادامه‌ی نسل خانوادگی وجود داشت، تحمل کردند.

سرانجام در زمانی که ابراهیم ۱۰۰ ساله و سارا ۹۰ ساله بود، اسحاق، پسر وعده داده شده، به دنیا آمد. خداوند با نازایی رحم سارا و در نهایت تحقق معجزه‌آمیز وعده خود، قدرت، هدف و نقشه‌ی خود را آشکار کرد.

ابراهیم در کتاب مقدس

چرا ابراهیم با قربانی کردن پسرش موافقت کرد؟ (ابراهیم در کتاب مقدس)

در پیدایش فصل ۲۲، خدا با خواستن قربانی کردن اسحاق، پسر ابراهیم، به عنوان یک هدیه‌ی سوزانده شده، او را مورد آزمایش قرار داد. ابراهیم، یک بار دیگر به سرعت از صدای خدا اطاعت کرد و صبح زود برای رفتن به مکانی که خدا خواسته بود او را قربانی کند، یعنی کوه موریا (که اکنون به نام کوه معبد شناخته می‌شود)، حرکت کرد.

وقتی رسیدند، ابراهیم به جوانانش گفت: «شما با الاغ اینجا بمانید. من و پسر می‌رویم آنجا عبادت کنیم و دوباره نزد شما بازمی‌گردیم» (پیدایش ۲۲: ۵). ابراهیم مطمئن بود که اسحاق با او بازخواهد گشت و حتی به پسرش اطمینان داد که «خدا خودش بره‌ای برای قربانی سوختنی مهیا خواهد ساخت» (پیدایش ۲۲: ۸).

عبرانیان فصل ۱۱، آیه‌های ۱۷ و ۱۸ توضیح می‌دهد: «به ایمان، ابراهیم چون امتحان شد، اسحاق را تقدیم کرد، و او که وعده‌ها را یافته بود، پسر یگانه خود را می‌گذرانید. همان که درباره‌اش گفته شده بود که «نسل تو از اسحاق خوانده خواهد شد.» زیرا او اندیشید که خدا حتی می‌تواند او را از مردگان نیز برخیزاند، که به همین سبب او را به طور مَثَلی باز هم دریافت کرد.»

ایمان ابراهیم به خدا فراتر از درک انسانی او بود. او می‌دانست، چون خدا گفته بود، که اسحاق زنده خواهد ماند. خدا به او وعده داده بود که از طریق اسحاق صاحب نسل (در واقع، ملتی بزرگ) خواهد شد. ابراهیم با اطمینان کامل به کلام خدا، از خداوند اطاعت کرد و می‌دانست که او عهد خود را، صرف نظر از هر چیزی –حتی زنده کردن اسحاق از مردگان– حفظ خواهد کرد.

وقتی ابراهیم در حال آماده شدن برای قربانی کردن مطیعانه‌ی پسرش بود، فرشته‌ای از جانب خداوند از آسمان ندا داد و اعلام کرد: «دست خود را بر پسر مرسان و هیچ کاری بر او مکن؛ زیرا اکنون دانستم که از خدا می‌ترسی، چون پسر یگانه‌ات را از من دریغ نکرده‌ای» (پیدایش ۲۲: ۱۲).

نمونه‌ی ابراهیم نشان می‌دهد که راه رفتن در ترس خداوند نیازمند اطاعت است، زیرا اطاعت، احترام و تسلیم ما را به خدا که راه‌هایش بالاتر و برتر از راه‌های ما هستند، ثابت می‌کند.

عهدی که خدا با ابراهیم در کتاب مقدس می‌بندد چیست؟

در کتاب مقدس، زمانی که خدا با ابراهیم عهد بست (به پیدایش ۱۲: ۲-۳ مراجعه کنید)، از آنجا که «کسی بزرگتر از خود نداشت که به او سوگند یاد کند»، به خود سوگند خورد (عبرانیان ۶: ۱۳). بنابراین، این وعده به ابراهیم بستگی نداشت، بلکه به ذات و کلام تغییرناپذیر خدا وابسته بود.

بعداً، در پیدایش ۱۷: ۱-۲، خدا بر او ظاهر می‌شود و می‌گوید: «من خدای قادر متعال هستم، در حضور من رفتار کن و بی‌عیب باش، تا عهد خود را میان من و تو ببندم و تو را به اندازه‌ی بسیار زیاد کنم» (ترجمه کتاب مقدس – ترجمه آسان).

پس از آن، او ختنه را به عنوان نشانه‌ی عهد برقرار می‌کند. هر مردی که ختنه نمی‌شد و در نتیجه عهد را نگه نمی‌داشت، از قوم جدا می‌شد (پیدایش ۱۷: ۱۴). کلمه‌ی «نگه داشتن» در این متن (پیدایش ۱۷: ۹) به معنای محافظت کردن یا پاسداری کردن است. در حالی که خدا قبلاً یک عهد بی‌قید و شرط بسته بود، از ابراهیم و فرزندانش خواسته شد تا با اطاعت از فرمان او برای ماندن در چارچوب برکت وعده داده شده، از این عهد پاسداری کنند.

معانی و زمینه‌های مختلفی برای ختنه وجود دارد که خارج از حوص این مقاله است (برای کسب اطلاعات بیشتر این مقاله را بخوانید). ما می‌دانیم که در طول تاریخ، خداوند ختنه را نمادی از کاری می‌دانست که او از طریق روح القدس در قلب ما انجام می‌دهد (به رومیان ۲: ۲۹ مراجعه کنید). تثنیه ۱۰: ۱۶ می‌گوید: «پس پوستۀ دلتان را ختنه کنید و دیگر سرسخت نباشید».

ختنه‌ی جسمانی، که پیش‌نمایشی از کار روح القدس در ماست، همیشه نماد یک واقعیت بزرگ‌تر بوده است: خداوند می‌خواهد قلب مردم او پاک و یک‌دل در مقابل او باشد. به همین دلیل است که خدا فرمان خود به ابراهیم را با گفتن «در حضور من رفتار کن و بی‌عیب باش» آغاز می‌کند. ما از طریق اطاعت به خداوند و اجازه دادن به او برای از بین بردن آلودگی‌ها و گناهان در زندگی خود، در چارچوب محبت عهدی او باقی می‌مانیم.

در حالی که دیگر نیازی به ختنه‌ی جسمانی نداریم، اما موظف هستیم دستورات او را نگه داریم (اول قرنتیان ۷: ۱۹). با انجام این کار، از عهدی که با لطف فراوان به آن وارد شده‌ایم، پاسداری می‌کنیم – عهدی که بیش از ۴۰۰۰ سال پیش با ابراهیم آغاز شد.

علی وحیدی

The persianchristianway website is a Persian-language online resource dedicated to promoting Christian teachings and providing resources for Persian-speaking Christians. The website is managed by Ali Vahidi and includes a wide range of audio and visual materials on Christian teachings. Ali Vahidi, the director of The Way of Christ website, is a committed Christian who has been active in the Persian-speaking Christian community for over 2 years. The Way of Christ is a valuable resource for Persian-speaking Christians seeking to deepen their faith and connect with other Christians. The website offers a wide range of materials and tools that can help Christians at all stages of their faith journey.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا