دوره بینالعهدین در کتاب مقدس چیست و چه اهمیتی دارد؟
دوره بینالعهدین در بسیاری از جلسات مدارس یکشنبه مورد غفلت واقع میشود، در حالی که این دوره زمینه را برای خدمت مسیح و انتظارات مردم از مسیحا فراهم کرد. پس ما باید چه چیزی درباره آن بدانیم؟
دوره بینالعهدین، دورهای بین عهد قدیم و عهد جدید است. این دوره با پایان کتاب ملاکی آغاز و با خدمت یوحنا باپتیسته پایان یافت. دوره بینالعهدین همچنین به عنوان چهارصد سال سکوت شناخته میشود؛ یهودیان معتقد بودند که در آغاز این دوره نبوت پایان یافت. در حالی که ممکن است نبوت پایان یافته باشد، اما اسرائیل در این دوره کاملاً ساکت نبود و چندین بار فتح و بازپسگیری شد. با این حال، در این دوره تحولات فکری یهودی بسیاری رخ داد. گروههایی مانند فریسیان و صدوقیان در این دوره به برجستگی رسیدند.
فرست محتوا
دوره بینالعهدین چقدر طول کشید؟
دوره بینالعهدین حدود چهارصد سال طول کشید – از ۴۲۰ قبل از میلاد تا آغاز خدمت یوحنا باپتیسته در حدود سال ۲۰ میلادی. این دوره تقریباً با دوره دوم معبد اسرائیل همزمان است. این دورهای است که معبد پس از تبعید بازسازی شد و تا زمان تخریب آن در سال ۷۰ پس از میلاد ادامه یافت. این یکی از پرآشوبترین دورههای تاریخ اسرائیل است. در نتیجه، آنها بر بسیاری از قدرتهای اصلی آن زمان غلبه کردند و یا توسط آنها شکست خوردند.
بیشتر بخوانید : از نظر کتاب مقدس آیا خدا و عیسی مسیح یک شخص هستند؟
در دوره بینالعهدین چه اتفاقاتی افتاد؟
دوره بینالعهدین میتواند یک سریال تلویزیونی حماسی فوقالعاده باشد. بسیاری از امپراتوریها در این دوره اسرائیل را فتح و دوباره فتح کردند. این امپراتوریها شامل امپراتوری یونان اسکندر کبیر میشود که فرهنگ کل این دوره را شکل داد. یونانی زبان تجارت در دوره بینالعهدین بود. در این زمان، کتاب مقدس عبری به یونانی ترجمه شد. این ترجمه که به سپتوآجینت (به معنی هفتاد نویسنده) معروف است، در دوران عهد جدید نیز ترجمه غالب کتاب مقدس بود. این ترجمهای است که نویسندگان عهد جدید هنگام نقل قول از کتاب مقدس از آن استفاده میکنند.
تغییر از زبان عبری یا آرامی به یونانی، توجه بیشتری را از سوی افرادی که خارج از فرهنگ یهودی بودند به دین یهودیت جلب کرد. این افراد به خدا ترسان معروف بودند و نقش مهمی در کلیسای اولیه داشتند. آنها از طریق کنیسه (توسعه مهم دیگر در دوره بینالعهدین) درباره یهودیت و آموزههای آن شنیدند. با حرکت یهودیان در سراسر جهان یونانی و رومی، آنها ایدهها و جوامع خود را به شکل کنیسه یا محل تجمع با خود آوردند.
بسیاری از کتابهای نوشته شده در این دوره، الهیاتی را توسعه دادند که بر مردم در زمان عیسی تأثیر گذاشت. این کتابها شامل کتابهای اول و دوم مکابی است که جزئیات یک انقلاب در اورشلیم در سال ۱۶۸ قبل از میلاد را شرح میدهد. انقلاب مکابی یکی از نقاط بحرانی است که به الگویی اشاره دارد که تا زمان عیسی و تا سال ۷۰ پس از میلاد ادامه داشت. گامالیئل در اعمال رسولان ۵: ۳۴-۳۹ به انقلاب مکابی اشاره میکند. این الگوی جدیدی از قیام علیه ساختارهای قدرت روز را آغاز کرد. اکثر یهودیان در زمان عیسی برای بیرون راندن ظالمان رومی توسط مسیح التماس میکردند.
شورش مکابی پس از آن آغاز شد که پادشاه امپراتوری سلوکی حاکم، امپراتوری که پس از مرگ اسکندر کبیر تأسیس شد، کاری انجام داد که یهودیان را شوکه کرد. او وارد معبد شد و خوک را بر روی قربانگاه در مقدسترین مکان قربانی کرد و این مکان را آلوده کرد. نیازی به گفتن نیست که یهودیان این را خوب نپذیرفتند. در نتیجه، یهودا «چکش» مکابی (مکابی به معنای چکش است) رهبری یک انقلاب را بر عهده گرفت و پادشاهی مستقل خود را در اسرائیل تأسیس کرد. او برای غلبه بر سلوکیان مجبور شد با رهبران مختلف یهودی متحد شود. هنگامی که انقلاب او موفق شد، سلسله حسمنی آغاز شد.
فریسیان و صدوقیان، گروههای الهیاتی که بیشتر در روایات انجیل ذکر شدهاند، پس از تأسیس سلسله حسمنی توسط یهودا مکابی توسعه یافتند. فریسیان قدردانی زیادی از سلسله حسمنی نداشتند زیرا پادشاهان از نسل داود نبودند. در نتیجه، حسمنیان با صدوقیان متحد شدند. به همین دلیل است که صدوقیان در زمان عیسی قدرت زیادی داشتند و به عنوان گروه مترقی طبقه بالای جامعه شناخته میشدند. در زمان عیسی، دو گروه قدرتمند دیگر نیز وجود داشت: اسینیان که جدا از جامعه در بیابان زندگی میکردند و زلوتیان که میخواستند بر روم غلبه کنند.
پس از بیرون راندن سلوکیان، یهودیان نیاز داشتند تا معبد را دوباره تقدیس کنند و آن را از آلودگیهایی که آنتیوخوس اپیفانس بر آن تحمیل کرده بود پاک کنند. در این زمان، یهودیان برای تقدیس مجدد معبد یک منوره روشن کردند. فقط برای یک شب روغن کافی بود، اما معجزه آسا منوره برای تمام هشت شب مورد نیاز برای تقدیس مجدد معبد روشن ماند. این به عنوان جشن تقدیس (یوحنا ۱۰: ۲۲-۲۳) یا همانطور که امروزه شناخته شده است، هانوکا شناخته شد.
سلسله حسمنی با حمله روم پایان یافت. رومیان یک پادشاهی دست نشانده با یک ادومیتی به نام هرود به عنوان چهره آن نصب کردند. هرود به شدت میخواست نظر لطف یهودیان را جلب کند زیرا دید که چه اتفاقی برای آنتیوخوس اپیفانس افتاد که به سنتهای آنها بیاحترامی کرد. هرود راه دیگری رفت و هر کاری که میتوانست انجام داد تا به لطف یهودیان برسد. راه اصلی او برای انجام این کار گسترش معبد بود.
کتابهای دیگری نیز در دوره بینالعهدین نوشته شد که شبیه ادبیات ربانی بعدی یهودیان است. یکی از این کتابها کتاب юбиلیها، اولین تفسیر زنده مانده از کتاب پیدایش است. این کتاب سرعت را برای تفسیرهای دیگر در هزار سال آینده یهودیت تعیین کرد و سنت تفسیر یهودی شناخته شده به عنوان میدراش را آغاز کرد.
کتاب باروک که در این زمان نوشته شده است، احتمالاً پاسخی به آلوده کردن معبد توسط آنتیوخوس اپیفانس بود. از زبان تاریخی استفاده کرد تا مقامات آن روز را فریب دهد و فکر کنند که در مورد محاصره بابلی اورشلیم صحبت میکند. در واقع، او در مورد اعمال شنیع پادشاه سلوکی و نحوه پاسخگویی مردم به آنها صحبت میکرد.
چرا دوره عهد عتیق به پایان رسید؟
دوره عهد عتیق زمانی به پایان رسید که آخرین سخنان پیامبران ثبت شد. دلیل مشخصی برای پایان این دوره وجود ندارد و حجم زیادی از نوشتهها در مورد این مسئله بحث شده است.
تمام چیزی که میتوان با اطمینان گفت این است که خدا نحوه ارتباط با مردم خود را تغییر داد. همچنین تغییر در قلب مردم رخ داد. پس از تبعید، اشتیاق جدیدی در میان مردم اسرائیل برای حفظ تورات وجود داشت زیرا یهودیان نمیخواستند دوباره به تبعید بروند. آنها به تورات، نوشتهها و پیامبران (به زبان عبری تاناخ) دسترسی داشتند. گرسنگی جدیدی برای مطالعه و حفظ تورات وجود داشت (که گروههایی مانند فریسیان از آنجا آمدهاند).
دوره عهد جدید کی به پایان رسید؟
دوره عهد جدید با مرگ یوحنا رسول به پایان رسید. یوحنا آخرین شاگرد مستقیم عیسی بود که در حدود سال ۱۰۰ میلادی درگذشت. روایتها میگویند او در سن ۹۳ سالگی درگذشت و شاهد تخریب معبد هرود و فرار مؤمنان و یهودیان منطقه بود.
تخریب معبد پس از چندین شورش رهبران یهودی علیه رهبران رومی، به ویژه جرایمهایی مانند مالیاتهای جدید و استفاده از بودجه معبد برای پروژههای رومی رخ داد. تا سال ۷۰ میلادی، اورشلیم تحت کنترل زلوتیها، گروه شورشی رادیکالی که شمعون شاگرد عیسی نیز برای مدتی به آن تعلق داشت، بود. رومیها با محاصره اورشلیم آن را دوباره فتح کردند و سپس معبد و دیوارهای آن را تخریب کردند و یهودیان را مجبور به ترک کردند.
غارت اورشلیم توسط رومیان و پایان دوره عهد جدید پیامدهای کلیدی متعددی برای مسیحیت داشت. افراد بیشتری شروع به نوشتن کتابهایی کردند که ادعا میکردند الهام الهی دارند (روایات انجیل به اشتباه به شاگردان مختلف نسبت داده شد). با این حال، همه گروههای مسیحی ارتدکس موافقند که کتاب مقدس پس از نوشتن مکاشعه توسط یوحنا بسته شده است.
نسل بعدی (الهیدانانی مانند پلیکارپ شاگرد یوحنا) توضیحات و تفسیرهای جدیدی بر کتاب مقدس ارائه کردند، اما خود کتاب مقدس کامل بود. علاوه بر این، با غارت پایتخت یهودیه و پراکندگی یهودیان به کشورهای دیگر، مسیحیت بیشتر با غیر یهودیان مرتبط شد تا یهودیان. در چند دهه اول، غریبهها اغلب مسیحیت را فرقهای از یهودیت میدیدند. با نابودی یهودیه به عنوان یک ملت، مردم به طور فزایندهای مسیحیت را دینی جدا از ریشههای یهودی آن میدیدند.
از دوره بینالعهدین چه چیزهایی میتوانیم بیاموزیم؟
یکی از مهمترین آموزههای دوره بینالعهدین این است که در زمانی که احساس میکنیم خدا ساکت است، وفادار باشیم. یهودیان در این دوره مورد آزار و اذیت قرار گرفتند و سختیهای زیادی را تحمل کردند. با این حال، آنها مقاومت کردند. آنها حتی برای مدتی بر ملت خود حکومت کردند تا اینکه رومیان آمدند. شهر بازسازی شده بود، اما تنها کسری از شکوه سابق خود را داشت ( عزرا ۳:۱۲). بنابراین، یهودیان منتظر روزی بودند که مسیح بیاید و مقامات و ساختارهای قدرت را که مانع عبادت خدا به شیوه دلخواه آنها میشدند، بیرون کند.
اینها انتظارات شاگردان و مقامات یهودی آن روز از عیسی بود.
این همچنین نشان میدهد که چگونه باید در زمانی که خدا ساکت است پاسخ دهیم. یهودیان این دوره به خاطر تعهد خود به مطالعه تورات و علاقهمندی به پیروی از آن ستودنی هستند. آنها تشخیص دادند که تغییر در نحوه ارتباط خدا رخ داده است. آنها با مطالعه آنچه به آنها داده شده بود پاسخ دادند. این کاری است که مؤمنان نیز باید انجام دهند، خود را وقف مطالعه کتاب مقدس کنند زیرا این اصلیترین راه ارتباط خدا با مردم اوست.