پسران خدا در کتاب مقدس پیدایش چه کسانی هستند؟
پسران خدا در کتاب مقدس پیدایش چه کسانی هستند؟ پیدایش فصل ششم به ما یادآوری میکند که تلاش برای داشتن سرنوشتی جدا از خدا بیهوده است.
نفیلیم تنها شخصیتهای مرموز در پیدایش فصل ششم نیستند. حتی ممکن است مرموزترین شخصیتها هم نباشند. هویت “پسران خدا” از بسیاری جهات برای درک دقیقتر آنچه در پیدایش فصل ششم رخ داده است، مهمتر است. حتی پس از شناسایی پسران خدا، نیاز به بررسی رابطه بین پسران خدا و نفیلیم وجود دارد. هر دو موضوع را در ادامه بررسی خواهیم کرد.
فرست محتوا
پسران خدا که هستند؟
سه گزینه اصلی و یک گزینه ترکیبی از دو گزینه اول برای شناسایی آنها وجود دارد، از جمله:
پسران خدا از نسل شیت هستند: پسران خدا انسانهایی از نسل شیت هستند که در انتخاب همسر بیتفاوت هستند.
پسران خدا حاکمان انسانی هستند: پسران خدا حاکمان انسانی یا پادشاهان “الهی” نمایندگی کننده خدا هستند که در انتخاب همسر بیتفاوت هستند.
پسران خدا موجودات غیرانسانی هستند: پسران خدا موجودات غیرانسانی (مانند فرشتگان) هستند که با زنان انسان ازدواج میکنند.
پسران خدا مردانی از نسل شیت هستند که به عنوان حاکمان الهی بر زمین نمایندگی خدا را میکنند.
هر چهار دیدگاه نوعی عبور از مرز را در ازدواج پآنها و دختران انسان تشخیص میدهند. ایده این است که پسران خدا (هر کس که باشند) قضاوت مستقلی میکنند که از یک مرز ناگفته عبور میکند، که بسته به هویت آنها کمی متفاوت است.
بنابراین، کدام تفسیر محتملتر است؟ برای پاسخ به این سوال، باید (الف) عبارت “پسران خدا” و برخی اصطلاحات مرتبط، (ب) برخی از موازیهای نزدیک شرق باستان، و (ج) تصمیمگیری (حدس زدن آگاهانه) در مورد اینکه به نظر میرسد چه مرزی در این زمینه عبور شده است را در نظر بگیریم.
پسران خدا در کدام قسمتهای کتاب مقدس ذکر شدهاند؟
ابتدا باید ذکر کنم که موارد زیر بررسی کاملی از تمامی عبارات مرتبط نیست. شواهد خوبی وجود دارد که نشان میدهد “پسران خدا” میتواند بر اساس تغییرات در اصطلاحات “پسران خدا” (به عنوان مثال، “پسر خدا” به صورت مفرد، “خدایان” یا “پسران تعالی” در مزامیر ۸۲:۲-۴ و غیره) به حاکمان انسانی نیز اشاره داشته باشد.
دوم اینکه، عبارت دقیق “پسران خدا” به طور مکرر در عهد عبری استفاده نشده است. احتمالا مشهورترین آنها ایوب ۱:۶ و ۲:۱ است که در آن “پسران خدا” خود را در چیزی شبیه به یک شورای الهی به خداوند معرفی میکنند. استفاده از “پسران خدا” در ایوب به وضوح به موجودات غیرانسانی اشاره دارد. در هر دو آیه، ذکر شده است که “هساتان” (شیطان ترجمه تقریبی کلمه عبری “هساتان” است که ترکیبی از حرف تعریف “ها” و اسم “سطان” است) با “پسران خدا” آمد. این نشان میدهد که آنها ممکن است فرشته باشند.
احتمالا بخش مهمتر برای تفسیر متن پیدایش، تثنیه ۳۲:۸ است؛ با این حال، تغییر متن در ۳۲:۸ استفاده از این بخش را دشوار میکند. این تغییر شامل موارد زیر است:
متن ماسوره (متن عبری): “… او مرزهای مردم را مطابق تعداد پسران اسرائیل تعیین کرد.”
سپتوآجینت (ترجمه یونانی عهد عبری): “… او مرزهای ملتها را مطابق تعداد فرشتگان خدا تعیین کرد.”
نوشتههای دریای مرده: “… او مرزهای مردم را مطابق تعداد آنها تعیین کرد.”
در حالی که من فکر میکنم خواندن “پسران خدا” احتمالا اصلی است، خواندن “پسران اسرائیل” استفاده از تثنیه ۳۲:۸ را برای تفسیر “پسران خدا” در پیدایش ۶:۴ پیچیده میکند. به طور کلی، محدود کردن شواهد متنی به عبارت دقیق “پسران خدا” نشان میدهد که “پسران” موجودات غیرانسانی/نیمه الهی بودند، به ویژه اگر تثنیه ۳۲:۸ به عنوان “پسران خدا” یا “فرشتگان خدا” به جای “پسران اسرائیل” ترجمه شود.
بیشتر بخوانید : با توجه به کتاب مقدس پیدایش مسیحیت چه زمانی شروع شد؟
در مورد پسران خدا، به چه نتیجهای میتوانیم برسیم؟
نتیجهگیری در مورد اینکه “پسران خدا” به موجودات نیمهالهی اشاره دارد، چندین سوال جالب را مطرح میکند. ما به دو مورد از آنها خواهیم پرداخت. اول، چرا انسانها باید به خاطر اعمال “پسران خدا” مسئول شناخته شوند؟ این سوال فرض میکند که (الف) آیه سه شامل اقدام الهی علیه “گرفتن” توصیف شده در آیات ۱ و ۲ است و (ب) آیات ۱ تا ۸ مقدمهای واحد برای روایت طوفان است.
بخشی از پاسخ به این سوال اول نیاز به درک فعل “گرفتن” در زمینه توافقهای زناشویی دارد. در حالی که ممکن است فکر کنیم “پسران خدا” به زور و بدون تبعیض زنان را “میگیرند”، فعل عبری معمولاً در زمینه توافق زناشویی استفاده میشود (پیدایش ۴:۱۹؛ ۱۱:۲۹؛ ۱۲:۱۹؛ ۲۰:۲، ۳؛ ۲۵:۱). صحنه مربوط به گروهی از موجودات قدرتمند نیست که به دلخواه دختران نسل بشر را غارت میکنند، بلکه اتحاد توافقشدهای بین پسران خدا و دختران انسان است. اگر درک کنیم که ازدواج بیننژادی شامل نوعی رضایت انسانی است، مسئله مسئولیت انسانی تا حد زیادی حل میشود. “دختران انسان” به زور گرفته نشدند، بلکه به ازدواج با آنها داده شدند.
دوم، چرا کتاب مقدس باید چنین قسمتی را شامل شود؟ این سوال دوم پیچیدهتر است و هر پاسخی تا حدودی گمانهزنی است. به نظر من، آنچه در پیدایش ۶:۱-۸ داریم، نقطه مقابل برخی از اسطورههای سیل نزدیک شرق باستان است. به عنوان مثال، اسطوره آتراهاسیس (حماسه بینالنهرینی از خلقت انسان و در نهایت سیل جهانی) شامل موارد زیر است:
خلق انسان برای انجام کاری که قبلاً توسط خدایان پایینتر انجام میشد.
اللیل، یکی از خدایان بزرگ، از صدای جمعیت رو به رشد انسان ناراحت شد و طرحهایی برای کاهش سر و صدا با کاهش جمعیت انسان طراحی کرد.
Ea (همچنین به نام Enki شناخته میشود) آتراهاسیس (یک قهرمان انسانی) را از نارضایتی و طرحهای اللیل برای کاهش جمعیت انسان مطلع کرد. او همچنین به آتراهاسیس در مورد نحوه به حداقل رساندن اثرات تلاشهای اللیل توصیه کرد
ناتوانی در کاهش “سر و صدا” از طریق روشهای دیگر، اللیل را به درخواست یک سیل جهانی فرا میخواند.
اسطوره آتراهاسیس به ریشههای زحمت و رنج انسان میپردازد، اما همچنین دلیل نابودی انسان در یک سیل را ارائه میدهد. پس از تلاشهای متعدد برای کاهش رشد انسان، اللیل تصمیم میگیرد که این کار را انجام دهد. تفاوت بین آتراهاسیس و پیدایش این است که تکثیر انسان نگرانی اصلی نیست، بلکه روش آن تکثیر و شرارتی است که با انسانیت شروع به تکثیر کرد.
در حالی که اللیل برای کاهش رشد انسانیت به “خدایان، پسرانش” خطاب کرد، روایت پیدایش تصویری از آنها را نشان میدهد که با جمعیت رو به رشد انسان ازدواج میکنند تا طول عمر انسانیت را تضمین کنند.
به این ترتیب، هر دو روایت آتراهاسیس و پیدایش تا حدودی با رشد و ادامه انسانیت مرتبط هستند. در آتراهاسیس، انسانها برای حفظ خود علیه خدایان (به ویژه اللیل) توطئه میکنند. در پیدایش، انسانها برای هدفی مشابه با “پسران خدا” ازدواج میکنند، اگر آیه سه را به عنوان اعلامیه خدا مبنی بر اینکه این تلاشها نتیجهای نداشته است، درک کنیم.
با این حال، بر خلاف حماسه آتراهاسیس، زحمت، رنج و مرگ انسان در پیدایش ناشی از نافرمانی از فرمان خدا است. به همین دلیل، تلاشهای انسان برای غلبه بر نفرینی که بر او و تمام خلقت وارد شده است با دستیابی به نوعی عظمت یا طول عمر اشتباه است. اطاعت، نه عظمت یا جاودانگی، کلید غلبه بر چالشهایی است که انسان با آن مواجه است.
تا حدی مهم نیست چه مرزی رد شده است، فقط اینکه مرزی رد شده است. با توجه به مشکلات مرتبط با تفسیر پیدایش ۶:۱-۳، باید تشخیص دهیم که رسیدن به یک نتیجهگیری قطعی و سازشناپذیر ممکن است اشتباه باشد. در نهایت، همانطور که من در طول حرفه خود به این بخشها فکر کردهام، دیدگاه خود را چندین بار تغییر دادهام.
در پایان، پیدایش ۶ به ما یادآوری میکند که تلاش برای یافتن سرنوشتی جدا از خدا بیهوده است. در حالی که به نظر میرسد محتملترین مرجع برای “پسران خدا” مجموعهای از موجودات غیرانسانی است، نیازی به جنجالی کردن این نتیجهگیری با چرخاندن نظریهها در مورد، مثلاً نفیلیم (که در قسمت بعدی این مجموعه مورد بحث قرار خواهم داد) نیست. در عوض، باید روی چیزی که کاملاً واضح است تمرکز کنیم: (۱) خدا مرزهایی تعیین میکند که نباید از آنها عبور کنیم، و (۲) در حالی که عبور از این مرزها ممکن است به نفع ما باشد… انجام این کار همیشه به ضرر ما خواهد بود.