4 روش در مسیحیت برای پایان دادن به مشکلات زندگی
4 Ways to Praise Yourself Out of a Funk
4 روش در مسیحیت برای پایان دادن به مشکلات زندگی | زندگی سخت و دورههای ناخوشایند تنهایی، استرس، بیماری و غم روی زمین اجتناب ناپذیر هستند. خدا رو شکر، یکی از بزرگترین هدایای الهی برای من، توانایی عجیب حفظ شادی حتی در بدترین دوران زندگی یا آن روزهای کسالتباری است که به نظر میرسد هیچ چیز درست پیش نمیرود و ما به اندازه یک تکه زغال بی انرژی هستیم. در ادامه، چند راهکار عالی برای بیرون آمدن از این رخوت را با کمک کتاب مقدس و مسیحیت با شما به اشتراک میگذارم.
ستایش:
اگر پرستش یک ورزش بود، من قطعا مدال طلا میگرفتم! حین رقصیدن با آهنگهای گروه Elevation Worship در آشپزخانه، حتی مصدوم هم شدهام. چندین بار هم در حین ستایش با صدای بلند هنگام دویدن در جنگل دیده شدهام و با ستایش کردن بیش از حد هنگام رانندگی، چند تصادف را از سر گذراندهام. برخی از این اوقات، در طول طلاق، نداشتن پول کافی برای پرداخت قبض آب و دست و پنجه نرم کردن با یک دوره استرسزا در محل کار برایم پیش آمدهاند. چرا؟ چون ما خدا را به خاطر شرایطمان ستایش نمیکنیم. ما او را ستایش میکنیم چون او تنها چیزی است که اهمیت دارد. مهم نیست چه احساساتی داریم، میتوانیم او را ستایش کنیم چون او مال ماست و ما را دوست دارد. ما میتوانیم خداوند را ستایش کنیم چون او حتی زمانی که لیاقتش را نداریم، بیمنطقانه به ما لطف دارد و همیشه وفادار است. حتی زمانی که احساس شادی یا خوشی به طور کامل غیرممکن است، باز هم میتوانیم این واقعیت را جشن بگیریم که منبع زندگی ابدی را پیدا کردهایم، در حالی که بسیاری از اطرافیانمان همچنان گمراه هستند. حتی در تاریکترین دوران، زمانیکه با تشخیص بیماری، مشکلات مالی یا درامهای خانوادگی دردناک روبرو هستیم، باز هم میتوانیم خدا را ستایش کنیم چون او همچنان صد در صد کنترل همه چیز را در دست دارد. هیچ کاری وجود ندارد که بتوانیم انجام دهیم یا انجام ندهیم که برنامههای خوب او را برای زندگی ما مختل کند و هیچ مشکلی نیست که او نتواند ما را از آن عبور دهد.
۲. خواندن زبور (مزامیر)در مسیحیت :
خدا داوود را رحمت کند. او دوران سختی را پشت سر گذاشت، زمانی که از دست یک پادشاه خونریز فرار می کرد و شرم و پشیمانی عمیقی را احساس می کرد، اما نوشته های او مرا از چاه های عمیق، تاریک و ناامیدی بیرون کشیده اند. زبورها اثبات زنده ای هستند که حتی در میان اضطراب و افسردگی شدید، باز هم می توانیم امید و شادی داشته باشیم. داوود در زندگی اشتباهات زیادی مرتکب شد (قتل، شهوت، غرور)، اما او تنها انسانی در عهد عتیق است که به عنوان “مردی مطابق قلب خدا” مورد احترام قرار گرفته است. توانایی تقریبا غیرقابل توضیح داوود برای پرستش در دوران سخت، مستقیما از صمیمیت او با خداوند نشأت می گرفت. او خدا را آنقدر خوب می شناخت که حتی گروه های قاتل سربازان دشمن هم نمی توانستند ایمان او به خیر، عطا و حاکمیت خدا را خدشه دار کنند. به جز اینکه حامی و تامین کننده ماست، یکی دیگر از زبورهای مورد علاقه من (زبور ۱۸) می گوید که خدا به ما لذت می برد. اینکه خدا از وجود مسخره من لذت می برد، ماندن در غرغر کردن را برایم دشوار می کند. وقتی احساس می کنیم همه ما را ناامید می کنند – حتی فرزندان، همسران و بهترین دوستانمان – خدا همانجاست و به دنبال راه هایی برای هدایت افکارمان و بازگرداندن ما به حضورش است.
۳. ساختن لیستی از سپاسگزاریها و دعاهای اجابتشده:
واقعا سخته که در حالی که احساس قدردانی واقعی داری، غرغر کنی. مشکل اینه که خیلی راحت فراموش میکنیم که خدا در طول روزها، هفتهها، ماهها و سالهای گذشته با لطف و حتی معجزه به ما کمک کرده است. حتی بعد از دعاهای اجابتشده و برکتهای “بزرگ” مانند خانه جدید، ارتقای شغلی یا تولد یک نوزاد سالم، ما چنان شرطی شدهایم که فورا روی مشکل بعدی، زمینه بهبود یا چیزی که آرزویش را داریم تمرکز کنیم. به ندرت روی همه چیزهایی که داریم و همه کارهایی که او انجام داده است، روزانه با لذت و تفکر عمیق تمرکز میکنیم. یکبار شنیدم که خود خدا بزرگترین هدیهای است که این زندگی میتواند ارائه دهد. همه چیزهای دیگر صرفا تزیینات روی کیک زندگی هستند. بهترین راه برای بیرون آمدن از رخوت؟ یک لیست دائمی از دعاهای اجابتشده نگه دارید تا خودتان را از خوبیهای خدا نسبت به خودتان آگاه و قدردان نگه دارید.
۴. دعا کنید و به دیگران فکر کنید:
یکی از بهترین راهها برای خفه کردن خود-گرفتاری و افسردگی، تهیه فهرستی از نیازهای اطرافیانتان است: همکاران، خانواده، همسایهها و دوستان کلیسا. تعهد به دعا کردن هر روز، تمرکز را از شکایتها و ناامیدیهای خودمان دور میکند و به ما یادآوری میکند که چقدر اوضاعمان خوب است. غر زدن مداوم برای اضافه وزن پنج پوندیام، در حالی که دائماً برای دوستی که با افسردگی مبارزه میکند دعا میکنم یا به تنهایی و انزوای همسایه مسنمان در کنارمان فکر میکنم، بسیار دشوار است. بهترین قدم بعدی پیوستن به یک گروه یا فعالیتی است که به طور فعال به دیگران کمک میکند/خدمت میکند. هرگز اولین باری که چهار سال پیش در خانهای درگیر شدم را فراموش نخواهم کرد. فقط شنیدن داستانهای آنها و احساس نیاز شدیدشان به عشق و توجه تقریباً غیر قابل تحمل بود، اما باز هم مرا بیش از آنچه بتوانم بیان کنم، برکت داد. متأسفانه، حتی زمانی که ما دوران سختی را سپری میکنیم، بسیاری دیگر با مشکلات بسیار بیشتری دست و پنجه نرم میکنند. همه ما لحظات خود را داریم، اما من فقط از اینکه دختری باشم که نگاه خدا بر او میافتد و او مرا در حال غر زدن مداوم برای ناامیدیها در دنیایی پر از رنج میبیند، خودداری میکنم.