از نظر کتاب مقدس آیا عیسی مسیح یهودی بود؟
کتاب مقدس خود را بردارید و بیایید برخی از این سوالها را بررسی کنیم و ببینیم آیا میتوانیم کشف کنیم که عیسی مسیح واقعاً یهودی بود یا نه و این برای ما بهعنوان پیروان وفادار مسیحی چه معنایی دارد.
بله، البته، عیسی مسیح یهودی بود. اما شاید این شما را به فکر بیندازد که اگر عیسی یهودی بود، پس چرا خودمان را مسیحی مینامیم؟ این برای یهودیت چه معنایی دارد؟ و در مورد جنبش مسیحایی چه میتوان گفت؟
اگر شما هم به این فکرها فرو رفتهاید، تنها نیستید. این سوالها و بسیاری دیگر نیز در ذهن من چرخیدهاند. اگرچه کلام خدا ثابت و روشن است، اما همچنان میتواند تمامکننده و غرقکننده باشد.
عیسی مسیح تقریباً دست از شگفتزده کردن من برنمیدارد! او هنوز هم با داستانهای شگفتانگیز و واقعاً خارقالعادهاش کمی رمز و راز به همراه میآورد. داستانهایی که همیشه ما را برای بیشتر بازمیگردانند، مشتاق حقیقت، مشتاق یادگیری راههای او و کسب حکمت، تشخیص و بینش هستیم.
پس، دوست من، شما را دعوت میکنم که شروع کنید! کتاب مقدس خود را بردارید و بیایید برخی از این سوالها را بررسی کنیم و ببینیم آیا میتوانیم کشف کنیم که عیسی مسیح واقعاً یهودی بود یا نه و این برای ما بهعنوان پیروان وفادار مسیحی چه معنایی دارد.
بیشتر بخوانید : با توجه به کتاب مقدس آیا عیسی مسیح زنده شد؟
پیشینه عیسی مسیح
در زمان عیسی مسیح، یهودی بودن افراد بر اساس دو عامل تعیین میشد: تولد از مادری یهودی یا گرویدن به دین یهودیت. بنابراین، یا نسب آنها به عبریهای باستان میرسید یا بر اساس ارزشهای خانوادگی، باورها، عقاید و غیره به یهودیت گرویده و به یک مؤمن جدید تبدیل میشدند.
عیسی مسیح از نظر نسب یهودی بود. او از نسل ابراهیم و داود بود (متی ۱:۱) و در یهودیه از یوسف و مریم، پدر و مادری یهودی، متولد شد (متی ۱:۶ و ۲:۱-۲). او در یک خانواده یهودی بزرگ شد و کتاب مقدس و قوانین یهودی را آموخت (لوقا ۲:۴۰). همچنین عبرانیان ۷:۱۴ به ما میگوید که خداوند از یهودا، یعنی پسر یعقوب، که کلمه یهودی از آن گرفته شده است، فرود آمد.
عیسی مسیح در دوران رشد خود اغلب در کنیسهها و معبد تعلیم میداد. آموزههای او مطابق با تورات و فرمانها بود و تمام آداب و رسوم یهودی را رعایت میکرد. عیسی یک ربای یهودی محسوب میشد و حتی پادشاه یهودیان لقب گرفت (یوحنا ۱۹:۲۱). او به عنوان یک یهودی، فصح و عید خیمه نشینان را رعایت کرد (یوحنا ۲:۱۲ و یوحنا ۷:۲)، که هر دو از سنتهای یهودی هستند.
عیسی مسیح مسیح برگزیده بود
عهد عتیق از یک نجاتدهنده یهودی پیشگویی کرده بود. کسی که توسط خدا برای یک هدف خاص انتخاب شده بود: بازسازی و رستگاری اسرائیل (اشعیا ۹:۶ و ۵۳). عیسی آمد تا مردم یهود را نجات دهد، عدالت را برای آنها به ارمغان آورد و صلح را پیشنهاد کند. بالاخره، در آن زمان، اسرائیل توسط یک دولت فاسد اداره میشد که باعث آشوبهای مدنی زیادی شده بود. مردم تا جایی مالیات میدادند که به سختی میتوانستند مخارج خود را تأمین کنند و آزادی بسیار کمی وجود داشت، بهویژه در مورد شیوهها و نحوه عبادت صحیح.
پس یهودیان قلب خدا را تسخیر کردند و او آنها را قوم برگزیده خود نامید (تثنیه ۱۴:۱-۲، غلاطیان ۳:۲۹).
با این حال، اگر مرگ و رستاخیز عیسی مسیح برای همه مردم بود و برای هر کسی که به او اعتماد و ایمان میآورد، رستگاری را تضمین میکرد (یوحنا ۳:۱۶)، این سؤال به راحتی پیش میآید که چرا مردم یهود او را بهعنوان پسر خدا رد کردند.
پنطیوس پیلاطوس و قایافا، رهبران یهودی و رومی و رؤسای کاهنان مذهبی، در کنار بسیاری از حاکمان دیگر در آن زمان، با نبردهای معنوی خود دست و پنجه نرم میکردند. آنها بر سر این که چه کسی یهودی بهتری است و چگونه باید به شکل صحیح و درست عبادت کرد، با هم میجنگیدند. بیایید بگوییم که در بسیاری از موارد، رفتار آنها خیلی “حرفهای” نبود.
همچنین پیامبران دروغین زیادی وجود داشتند که سعی میکردند مردم را با سخنان امیدوارکننده فریب دهند. بنابراین، کاملاً واضح بود که حوزه سیاسی و دولتی به تمسخر و استهزای عیسی مسیح پرداختند و او را به دلیل خواندن خود پسر خدا، کفرگو خواندند و بسیاری از مردم یهود از آنها پیروی کردند. آنها به سادگی گمراه شدند و احتمالاً در این دوران بسیار گیج بودند. این باعث ایجاد شکاف بزرگتری بین غیر یهودیان و یهودیان شد.
با این حال، خدا هنوز برای مردم خود برنامه و هدفی داشت، همانطور که همیشه داشته است. عیسی مسیح با بودن یهودی و آموزش قانون معنوی طبق تورات توانست به “قلب” مردم برسد و زندگیها را متحول کند! به همین دلیل است که ما شاهد تغییر بسیاری از پیروان او هستیم که با او تماس گرفتند و با آنچه که او واقعاً بود روبرو شدند و اعتماد و امید خود را فقط به او گذاشتند!
منشأ مسیحیت
بنابراین، در حالی که از نظر فرهنگی یا قومی یهودی محسوب نمیشویم، اما همچنان از طریق ایمان به خداوند عیسی مسیح مسیح بخشی از خانواده خدا محسوب میشویم (اول پطرس ۲:۹). این امر در مورد هر فرهنگی که ایمان خود را به خداوند عیسی مسیح قرار میدهد نیز صدق میکند.
پس از رستاخیز عیسی مسیح، شاگردان یهودی هدیه روح القدس را دریافت کردند تا در درون آنها زندگی کند (اعمال رسولان ۲:۴). این به شاگردان اجازه داد تا بروند و خبر خوب عیسی را گسترش دهند. این آغاز ایمان مسیحی است.
طبق انجیلها، هر روایت تولد، زندگی و مرگ عیسی مسیح را به اشتراک میگذارد و چگونگی بنا نهادن مسیحیت توسط او را بیان میکند.
تفاوت اصلی در اینجا بین افرادی تعریف و دیده میشود که مسیح را انکار کردند و معتقد بودند او صرفاً یک انسان است، نه پسر خدا، و در مقابل، مسیحیان یهودی که معتقد بودند عیسی مسیح پسر خدا است.
سپس، پولس رسول شناختهشده، مسیحیت را بهعنوان یک دین واقعی اعلام کرد و آن را مأموریت خود قرار داد تا انجیل را در سراسر امپراتوری روم گسترش دهد. انتخاب و فراخوانی شدن توسط خدا به او قلبی داد تا هم در میان یهودیان و هم در میان غیر یهودیان موعظه کند (غلاطیان ۱:۱۵-۱۶)، کلیساهایی را در شهرهای بزرگ تأسیس کند و با شجاعت و همراهی با دیگر یاران مورد اعتماد، علیه همه مشکلات سفر کند تا انجیل رستگاری را موعظه کند.
نهضت مسیحی
در حدود سال ۳۲۵ میلادی، گروهی از اسقفها و رهبران مذهبی به دستور امپراتور روم، کنستانتین، گرد هم آمدند تا مشخص کنند که آیا عیسی مسیح واقعاً پسر خدا است یا خیر و همچنین انجیلهایی را که کتاب مقدس را تشکیل میدهند، گردآوری کنند. این امر عهد جدید (کانون) را تشکیل میدهد. با این حال، این کار فاقد هرگونه شناختی از فرقه یهودی بود.
تقسیم مذهبی بین مردم همیشه راهی برای دشمن بوده است تا ویرانی ایجاد کند و باعث آشوبهای مدنی شود. بنابراین، به جای اینکه برای درک بهتر و تلاش برای دیدن اینکه چگونه عیسی مسیح مردی از خدا است که برای نجات همه مردم آمده است، بسیاری از رهبران مسیحی در آن زمان روابط خود را قطع کردند و انتخاب کردند که یهودیانی را که یهودیت را اعلام میکردند، به عنوان غیر مؤمن ببینند، اما همچنان به عنوان قوم برگزیدهای که خدا به نوعی آنها را بازخرید خواهد کرد.
با این حال، پس از اینکه اسرائیل در سال ۱۹۴۸ به عنوان یک کشور تشکیل شد، بسیاری از رهبران یهودی این را به عنوان نشانهای از خدا دیدند که تاریخ در حال شکلگیری است و پیشگوییها در حال تحقق است. بنابراین، این مسیر را برای نفوذ مسیحیت باز کرد. این تقریباً مانند تجدید حیات و احیای عهد جدید و ایمان به عیسی مسیح بهعنوان خداوند بود که یهودیت و مسیحیت را با هم ترکیب کرد.
بنابراین، در حالی که حدود پنجاه سال گذشته یک دوره گذار بوده است، به نظر میرسد که تعداد فزایندهای از مردم یهودی به عیسی مسیح بهعنوان پسر خدا ایمان میآورند. ستایش بزرگ!
همچنین ممکن است ارزش ذکر داشته باشد که بودن یهودی لزوماً به معنای اعلام یهودیت یا زندگی مطابق با قانون یهودی نبوده است. مشابه مسیحیت، ممکن است کسی خود را مسیحی بنامد، اما سبک زندگی (و میوههای) او ممکن است خلاف آن را نشان دهد (متی ۷:۱۵-۲۰).
به همین دلیل است که دین ما را وارد پادشاهی آسمان نمیکند. میدانیم که انسان به تنهایی هرگز نمیتواند به اندازه کافی “عمل کند” یا عبادت کند (یا به شیوه صحیح) تا بتواند جاودانگی را به دست آورد و در فیض و حضور او زندگی کند. میدانیم که این از طریق ایمان به پسرش عیسی مسیح حاصل میشود (یوحنا ۳:۱۶).
پس ما بهعنوان مؤمنان و با دانستن اینکه عیسی مسیح یهودی بود، از کجا باید حرکت کنیم؟ این یک یادآوری جسورانه است برای دعا کردن مداوم برای قوم برگزیده خدا و کسانی که مسیح را به عنوان خداوند کاملاً نمیشناسند. این همچنین فراخوانی برای ما است تا در صلح با یکدیگر زندگی کنیم و مانند مسیح محبت کنیم.