Uncategorized

اعتقادنامه آتاناسیوس چیست و چه اهمیتی در مسیحیت دارد؟

محتوای اعتقادنامه آتاناسیوس بر تأیید تثلیث تأکید دارد که در آن همه اعضای الوهیت بی‌افریده و هم‌جاودان و هم‌جوهر در نظر گرفته می‌شوند. در تأیید تثلیث، طبیعت دوگانه مسیح اهمیت مرکزی می‌یابد.

آتاناسیوس که بود؟

“کوی‌کونکوه وولت” – این عبارت عنوانی است که به آنچه عموماً اعتقادنامه آتاناسیوس شناخته می‌شود، نسبت داده شده است. قرن‌ها این اعتقادنامه به آتاناسیوس، مدافع بزرگ ارتدکسی تثلیث در بحران بدعتی آریانیسم که در قرن چهارم رخ داد، نسبت داده می‌شد.

آن بحران الهی‌شناسی بر ماهیت مسیح متمرکز بود و در سال ۳۲۵ میلادی به تدوین اعتقادنامه نیکیه منجر شد. اگرچه آتاناسیوس نویسنده اعتقادنامه نیکیه نبود، اما قهرمان اصلی آن در برابر کفرآمیزانی بود که از آریوس پیروی می‌کردند. آریوس ادعا می‌کرد که مسیح موجودی برتر است اما کمتر از خداست.

آتاناسیوس در سال ۳۷۳ میلادی درگذشت و لقبی که بر سنگ قبر او نوشته شد اکنون مشهور است، زیرا جوهره‌ی زندگی و خدمت او را در بر می‌گیرد. به سادگی نوشته شده بود: “آتاناسیوس علیه جهان”. این رهبر بزرگ مسیحی به دلیل پایداری در اعتقاد به ارتدکسی تثلیث، چندین بار به تبعید فرستاده شد.

اگرچه نام “آتاناسیوس” طی قرن‌ها به این اعتقادنامه داده شد، اما محققان مدرن متقاعد شده‌اند که اعتقادنامه آتاناسیوس پس از مرگ آتاناسیوس نوشته شده است. البته تأثیر الهیاتی آتاناسیوس در این اعتقادنامه نهفته است، اما به احتمال زیاد او نویسنده آن نبوده است.

بیشتر بخوانید : چهل روز و چهل شب در کتاب مقدس و اهمیت آن در عصر حاضر

اعتقادنامه آتاناسیوس

چرا درک اعتقادنامه آتاناسیوس اهمیت دارد؟

محتوای اعتقادنامه آتاناسیوس بر تأیید تثلیث تأکید دارد که در آن همه اعضای الوهیت بی‌افریده، هم‌جاودان و هم‌جوهر در نظر گرفته می‌شوند. در تأیید تثلیث، طبیعت دوگانه مسیح اهمیت مرکزی می‌یابد. همان‌گونه که اعتقادنامه آتاناسیوس از یک نظر آموزه‌های تثلیث را که در قرن چهارم در نیقیه بیان شده بود، تأیید می‌کند، به همین ترتیب تأکیدات قوی شورای چالکیدون در قرن پنجم نیز در آن بازگو شده است.

بدعت آریوسی یا آریانیسم

همان‌طور که کلیسا در قرن چهارم با بدعت آریوسی مبارزه می‌کرد، قرن پنجم بدعت‌های یک‌طبیعتی‌گری را به وجود آورد که شخص مسیح را به یک طبیعت، یعنی طبیعت واحد خدا-انسان، تقلیل می‌داد که نه کاملاً الهی بود و نه کاملاً انسانی.

بدعت نسطوری

در همان زمانی که کلیسا با بدعت یک‌طبیعتی‌گری مبارزه می‌کرد، همچنین علیه دیدگاه مقابل، یعنی نسطوری‌گری، جنگید که نه به دنبال محو و ترکیب کردن دو طبیعت بود، بلکه می‌خواست آن‌ها را از هم جدا کند و به این نتیجه رسید که مسیح دو طبیعت دارد و بنابراین دو شخص است، یکی انسانی و دیگری الهی.

پاسخ کلیسا به هر دو بدعت

هر دو بدعت یک‌طبیعتی‌گری و نسطوری‌گری به وضوح در شورای چالکیدون در سال ۴۵۱ محکوم شدند، جایی که کلیسا با تأیید مجدد ارتدکسی تثلیث، اعتقاد خود را مبنی بر اینکه مسیح یا شخص دوم تثلیث، حقیقتاً انسان (وِره هومو) و حقیقتاً خدا (وِره دئوس) است، بیان کرد.
همچنین اعلام کرد که دو طبیعت در وحدت کامل خود به گونه‌ای همزیستی دارند که بدون اختلاط، سردرگمی، جدایی یا تقسیم هستند، و در آن هر طبیعت صفات خاص خود را حفظ می‌کند.

تایید تثلیث توسط اعتقادنامه آتاناسیوس

اعتقادنامه آتاناسیوس تمایزاتی را که در چالکیدون یافت می‌شود، دوباره تأیید می‌کند، جایی که در بیان آتاناسیوس، مسیح “خدا کامل و انسان کامل” نامیده می‌شود. هر سه عضو تثلیث بی‌افریده و در نتیجه هم‌جاودان تلقی می‌شوند. همچنین با پیروی از تأییدیه‌های قبلی، اعلام می‌شود که روح‌القدس هم از پدر و هم از پسر آمده است.

سرانجام، استانداردهای آتاناسیوس تجسد عیسی را بررسی کرده و تأیید می‌کند که در راز تجسد، طبیعت الهی تغییر شکل یا تبدیل به طبیعت انسانی نشد، بلکه طبیعت الهی تغییرناپذیر طبیعت انسانی را بر عهده گرفت. یعنی در تجسد، طبیعت الهی، طبیعت انسانی را پذیرفت و نه اینکه طبیعت الهی به طبیعت انسانی تغییر شکل یافت.

اعتقادنامه آتاناسیوس یکی از چهار اعتقادنامه معتبر کلیسای کاتولیک روم محسوب می‌شود و دوباره به طور مختصر آنچه را که برای نجات باید باور کرد، بیان می‌کند. اگرچه اعتقادنامه آتاناسیوس در کلیساهای پروتستان تبلیغات زیادی ندارد، اما آموزه‌های ارتدکس تثلیث و تجسد توسط تقریباً همه کلیساهای تاریخی پروتستان تأیید می‌شود.

اعتقادنامه آتاناسیوس

متن اعتقادنامه آتاناسیوس

هر که می‌خواهد نجات یابد، باید پیش از همه به ایمان کاتولیک پایبند باشد. هر کس آن را کامل و دست‌نخورده حفظ نکند، بی‌تردید برای همیشه هلاک خواهد شد. اکنون این است ایمان کاتولیک:

که ما یک خدا را در تثلیث و تثلیث را در وحدت می‌پرستیم، نه اینکه شخصیت‌های آنان را با هم آمیزیم و نه جوهر آن‌ها را تقسیم کنیم. زیرا شخصیت پدر، شخصیتی متمایز است، شخصیت پسر شخصیتی دیگر است، و شخصیت روح‌القدس باز هم دیگری. اما الوهیت پدر، پسر و روح‌القدس یکی است، جلال آنان برابر، و شکوه آنان هم‌جاودان.

هر کیفیتی که پدر دارد، پسر دارد، و روح‌القدس دارد. پدر بی‌افریده است، پسر بی‌افریده است، روح‌القدس بی‌افریده است. پدر نامتناهی است، پسر نامتناهی است، روح‌القدس نامتناهی است. پدر جاودانه است، پسر جاودانه است، روح‌القدس جاودانه است. و با این حال، سه موجود جاودانه وجود ندارد؛ بلکه تنها یک موجود جاودانه وجود دارد. بنابراین، سه موجود بی‌افریده یا نامتناهی نیز وجود ندارد؛ بلکه تنها یک موجود بی‌افریده و نامتناهی وجود دارد.

به همین ترتیب، پدر قادر مطلق است، پسر قادر مطلق است، روح‌القدس قادر مطلق است. با این حال، سه موجود قادر مطلق وجود ندارد؛ بلکه تنها یک موجود قادر مطلق وجود دارد. بنابراین پدر خداست، پسر خداست، روح‌القدس خداست. با این حال، سه خدا وجود ندارد؛ بلکه تنها یک خدا وجود دارد. بنابراین پدر رب‌النوع است، پسر رب‌النوع است، روح‌القدس رب‌النوع است. با این حال، سه رب‌النوع وجود ندارد؛ بلکه تنها یک رب‌النوع وجود دارد.

همان‌طور که حقیقت مسیحی ما را مجبور می‌کند که هر شخص را به طور جداگانه هم خدا و هم رب‌النوع اعتراف کنیم، بنابراین دین کاتولیک ما را از گفتن اینکه سه خدا یا سه رب‌النوع وجود دارد، منع می‌کند. پدر از کسی ساخته یا آفریده یا زاده نشده است. پسر ساخته یا آفریده نشده است؛ او تنها از پدر زاده شده است. روح‌القدس ساخته یا آفریده یا زاده نشده است؛

او از پدر و پسر برآمده است. بر این اساس، یک پدر وجود دارد، نه سه پدر؛ یک پسر وجود دارد، نه سه پسر؛ یک روح‌القدس وجود دارد، نه سه روح‌القدس. هیچ چیز در این تثلیث قبل یا بعد نیست، هیچ چیز بزرگ‌تر یا کوچکتر نیست؛ در کل، سه شخص با هم هم‌جاودان و هم‌رتبه هستند. بنابراین در همه چیز، همانطور که قبلا گفته شد، باید تثلیث آنها را در وحدت آنها و وحدت آنها را در تثلیث آنها پرستش کنیم.

بنابراین هر که می‌خواهد نجات یابد باید چنین درباره تثلیث بیندیشد. اما برای رستگاری جاودانه ضروری است که همچنین به تجسد خداوند ما عیسی مسیح به طور کامل ایمان آورد.

این است ایمان واقعی:

که ما باور کنیم و اعتراف کنیم که خداوند ما عیسی مسیح، پسر خدا، هم خداست و هم انسان، به طور برابر. او از جوهر پدر، پیش از زمان، خداست؛ و او از جوهر مادرش، در زمان، انسان زاده شد؛ کاملاً خدا، کاملاً انسان، با روحی عاقل و جسدی انسانی؛ از نظر الوهیت برابر با پدر، از نظر انسانیت کمتر از پدر. اگرچه او خدا و انسان است، اما مسیح دو نفر نیست، بلکه یک نفر است. با این حال، او یکی نیست به این دلیل که الوهیت او به گوشت تبدیل شده است، بلکه به دلیل اینکه خدا انسانیت را برای خود گرفته است.

او یکی است، مطمئناً نه با ترکیب جوهر خود، بلکه با وحدت شخصیت خود. زیرا همانطور که یک انسان هم روح عاقل و هم گوشت است، مسیح واحد نیز هم خدا و هم انسان است. او برای رستگاری ما رنج کشید؛ او به دوزخ فرود آمد؛ او از مردگان برخاست؛ او به آسمان صعود کرد؛ او در دست راست پدر نشسته است؛ از آنجا برای داوری زندگان و مردگان خواهد آمد. در آمدن او همه مردم به صورت جسمانی برخواهند خاست و از اعمال خود حساب پس خواهند داد. کسانی که کار نیکو انجام داده‌اند، به زندگی جاودانه وارد خواهند شد، و کسانی که کار بد انجام داده‌اند، وارد آتش جاودانه خواهند شد.

این است ایمان کاتولیک:

نمی‌توان بدون باور محکم و صادقانه به آن نجات یافت.

علی وحیدی

The persianchristianway website is a Persian-language online resource dedicated to promoting Christian teachings and providing resources for Persian-speaking Christians. The website is managed by Ali Vahidi and includes a wide range of audio and visual materials on Christian teachings. Ali Vahidi, the director of The Way of Christ website, is a committed Christian who has been active in the Persian-speaking Christian community for over 2 years. The Way of Christ is a valuable resource for Persian-speaking Christians seeking to deepen their faith and connect with other Christians. The website offers a wide range of materials and tools that can help Christians at all stages of their faith journey.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا