مرگ دوم در کتاب مقدس به چه معناست؟
مرگ دوم موضوعی نیست که احتمالا به زودی در یک موعظه درباره آن بشنوید. با این حال، این بخش مهمی از آموزههای کتاب مقدس مکاشفه درباره آنچه در پایان برای ما اتفاق میافتد است.
مرگ دوم که مرگ جاودان نیز نامیده میشود، مفهومی آخرالزمانی است که در کتاب مقدس مکاشفه ارائه شده و به عنوان «دریای آتش و گوگرد توصیف شده است که همان مرگ دوم است» (کتاب مقدس مکاشفه ۲۱:۸).
مرگ واقعیت زندگی در این سوی بازگشت مسیح است، اما روزی مرگ دیگر وجود نخواهد داشت. کسانی که توسط مرگ مسیح بر روی صلیب بازخرید شدهاند، یک بار از مرگ عبور خواهند کرد تا برای همیشه زندگی کنند. کسانی که بازخرید نشدهاند، با مرگ دوم نیز روبرو خواهند شد.
بیشتر بخوانید : هفت ستاره در مکاشفه(کتاب مکاشفه) نماد چیست؟
فرست محتوا
آیات مربوط به مرگ دوم در کتاب مقدس مکاشفه
عیسی مسیح در مکاشفه، زمانی که به یوحنا ظاهر میشود، به مرگ دوم اشاره میکند. اولین اشاره تهدیدآمیز به آن در کتاب مقدس مکاشفه ۲:۱۱ آمده است: «هر که گوش دارد، آنچه روح به کلیساها میگوید بشنود. پیروز کسی است که از مرگ دوم آسیبی نبیند.» این پیام عیسی به کلیسای اسمیرنا است. عیسی به آنها اطمینان میدهد که اگرچه رنج میکشند، نباید بترسند. اگر تا مرگ وفادار بمانند، «تاج زندگی» را دریافت خواهند کرد. او با این اطمینان پایان میدهد که مرگ دوم به آنها آسیبی نخواهد رساند. همه مؤمنان میتوانند این اطمینان را به جان خود اعمال کنند.
کتاب مقدس مکاشفه ۲۰:۶ نیز کسانی را که در رستاخیز مسیح شریک هستند، جشن میگیرد و به آنها اطمینان میدهد. «خوشا به حال و مقدس آن کسی که در رستاخیز اول شریک است! مرگ دوم بر چنین کسانی قدرتی ندارد، بلکه کاهنان خدا و مسیح خواهند بود و هزار سال با او سلطنت خواهند کرد.»
وقتی مرگ مسیح بر روی صلیب را به عنوان کفاره گناهان خود میپذیریم، با او میمیریم، اما همچنین با او قیام میکنیم، همانطور که او در روز سوم قیام کرد. به این ترتیب، ما «در رستاخیز اول شریک هستیم». مانند عیسی، ما از زندگی جاودانه لذت خواهیم برد.
کتاب مقدس مکاشفه ۲۰:۱۱-۱۵ «دادگاه پیش تخت بزرگ سفید» را توصیف میکند. این جایی است که مردگان با قضاوت روبرو میشوند. آیات ۱۴ و ۱۵ به مرگ دوم اشاره دارد. «پس مرگ و هادس به درون دریاچه آتش افکنده شدند. این مرگ دوم است، دریاچه آتش. و اگر نام کسی در کتاب زندگی نوشته نشده بود، به دریاچه آتش افکنده شد.»
بنابراین میبینیم که مرگ دوم، این دریاچه آتش، مقصد مرگ، هادس و همه کسانی است که نامشان در کتاب زندگی یافت نمیشود.
در نهایت (خیلی در نهایت)، کتاب مقدس مکاشفه ۲۱:۸ کسانی را مشخص میکند که مرگ دوم برای آنها برنامهریزی شده است. «اما ترسوها، بیایمانان، پلیدان، قاتلان، زناکاران، جادوگران، پرستشکنندگان بتها و همه دروغگویان، سهمشان دریاچهای از آتش و گوگرد است، که همان مرگ دوم است.»
ما میتوانیم این بخش را به کسانی نسبت دهیم که قبل از مرگ فیزیکی خود از این گناهان توبه نکردهاند، کسانی که بازخرید شدن توسط عیسی مسیح را که به همه گناهکاران پیشنهاد میشود، رد کردهاند.
میدانیم که پولس این هشدار را به قرنتیان نوشت:
«آیا نمیدانید که ستمکاران پادشاهی خدا را به ارث نخواهند برد؟ فریب نخورید، نه فاحشهکاران، نه بتپرستان، نه زناکاران، نه مردان همجنسباز، نه سارقان، نه طماعان، نه مستخواران، نه بدگویان، نه کلاهبرداران پادشاهی خدا را به ارث نخواهند برد. و بعضی از شما اینها بودید، اما شستشو یافتید، تقدیس شدید، در نام خداوند عیسی مسیح و به وسیله روح خدای ما توجیه شدید.» (اول قرنتیان ۶:۱۱-۱۵)
بنابراین،کتاب مقدس مکاشفه ۲۱:۸ به کسانی اشاره دارد که از پذیرش آن گناهان و درخواست بخشش رایگان از طریق مرگ و رستاخیز عیسی مسیح خودداری کردند. این انگیزه بیشتری برای انتخاب عیسی اکنون و دعا برای اینکه دیگران نیز او را انتخاب کنند، است. او از همه گناهکاران توبه کننده استقبال میکند و به آنها فیض و زندگی جاودانه را به رایگان پیشنهاد میدهد.
بسیاری از مسیحیان با اصطلاح «مرگ دوم» آشنا نیستند زیرا کتاب مقدس مکاشفه را احاطه کردهاند. شاید به همین دلیل است که عیسی در مکاشفه ۱:۳ برای کسانی که «میشنوند و به دل میگیرند» کتاب را برکت میدهد و در مکاشفه ۲۲:۱۸-۱۹ هشدار جدی میدهد که کلمه اضافه یا کم نکنند.
مرگ دوم قدرتی ندارد
عبارت «مرگ دوم قدرتی ندارد» به این وعده اشاره دارد که کسانی که بخشی از رستاخیز اول هستند یا به خدا وفادار بوده و رستگاری را از طریق عیسی مسیح پذیرفتهاند، به وسیله این مرگ دوم آسیب نخواهند دید. این موضوع در مکاشفه ۲۰:۶ ذکر شده است.
«خوشا به حال و مقدس آن کسانی که در رستاخیز اول شریک هستند. مرگ دوم بر آنها قدرتی ندارد، بلکه کاهنان خدا و مسیح خواهند بود و هزار سال با او سلطنت خواهند کرد.»
مرگ اول در مقابل مرگ دوم
عبرانیان ۹:۲۷-۲۸ به ما میگوید که ما مقرر شدهایم که یک بار بمیریم. پس از آن مرگ، داوری میآید. این بخش همچنین میگوید عیسی دوباره ظاهر خواهد شد تا کسانی را نجات دهد که «با اشتیاق منتظر او هستند». ما فقط یک بار به مرگ جسمانی مقرر شدهایم. اما چه اتفاقی برای افرادی که عیسی را دنبال نمیکنند میافتد، کسانی که این مرگ دوم را تجربه میکنند؟
نظریههای زیادی در مورد آنچه پس از مرگ فیزیکی اتفاق میافتد وجود دارد. افرادی که کلام خدا را مطالعه میکنند نیز نظریههای متفاوتی در مورد این مرگ دوم دارند.
یک نظریه این است که این مرگ دوم در دریاچه آتش نابودی کامل است. در حالی که پیروان عیسی به تجربه زندگی جاودانه ادامه میدهند، کسانی که نامشان در کتاب زندگی نوشته نشده است، وجود نخواهند داشت. طرفداران این نظریه ممکن است به سخنان عیسی در متی ۱۰:۲۸ اشاره کنند.
دیگران معتقدند که مرگ دوم پایان وجود روح نیست بلکه جدایی ابدی از خدا است. از آنجایی که خدا عشق، زندگی، حقیقت، قداست، عدالت و زیبایی است، این به معنای جدایی ابدی از همه آنچه خوب و درست است خواهد بود. این نظریه احتمالاً بر اساس چندین مورد است که عیسی به آتشهای ابدی، تاریکی بیرونی و عذاب اشاره میکند (مانند متی ۲۵:۳۰، متی ۲۵:۴۱، متی ۲۵:۴۶ و مرقس ۹:۴۸) و سخنان پولس در دوم تسالونیکیان ۱:۹.
جرمی مایرز در وبلاگ خود با عنوان “خدای رستگار” جدایی ابدی از خدا را به این صورت توصیف میکند:
“این شامل اجازه خدا به انسانها برای زندگی کامل در جدایی از اوست. این به انسانها اجازه میدهد تا به عنوان بندهی نفرت، خشونت، حسادت، بیاخلاقی، فریب، حرص، شهوت و هر چیز بدی زندگی کنند. به همین دلیل، مرگ دوم برعکس زندگی جاودانه است. زندگی جاودانه، زندگی کردن به گونهای است که خدا همیشه میخواست، برنامهریزی کرد و آرزو داشت؛ مرگ جاودانه (یا مرگ دوم) زندگی کردن به شیوه کاملاً مخالف، جدا از هر چیزی است که خدا برای انسانیت در نظر گرفته بود.” (تأکید از نویسنده اصلی)
ما نمیدانیم که تجربه مرگ دوم چگونه خواهد بود. با توجه به تعادل آموزههای کتاب مقدس در مورد موضوعات دیگر، احتمالا عاقلانه نیست که در مورد آن تأمل ناسالمی داشته باشیم. دانستن این نکته کافی است که زندگی جدا از خدا چیزی برای آرزو کردن نیست و معادل مرگ روح، یعنی جوهر وجود ماست.
چه کسانی مرگ دوم را تجربه خواهند کرد؟
رستگاران، کسانی که انتخاب میکنند بخشش را در عیسی مسیح دریافت کنند، هیچ ترسی از بازگشت او، مرگ جسمانی یا مرگ دوم ندارند. به ما زندگی جاودانه وعده داده شده است. خدا وعدههای خود را نگه میدارد.
این بدان معنا نیست که ما گناه نکردهایم یا زندگی بیعیبی داشتهایم. هیچ کس به تنهایی برای ورود به پادشاهی خدا کافی نیست، جز عیسی. رستگاری در نام دیگری جز عیسی وجود ندارد.
با این حال، زندگی کردن بدون پذیرش مسیح، بدون اعتراف به گناهکاری و نیاز به رستگاری، و بدون پذیرش مرگ عیسی به عنوان کفاره گناهان ما، ما را در معرض مرگ اول و دوم قرار میدهد.
این موضوع سخت است، مخصوصا با دانستن اینکه بسیاری از مردم کارهای نیک انجام میدهند و زندگی پرباری روی زمین دارند اما عیسی مسیح را به عنوان نجاتدهنده خود نمیپذیرند. همه ما گناهکار هستیم؛ حتی کوچکترین گناه ما را از خدا جدا میکند. به همین دلیل است که عیسی باید به عنوان یک نوزاد متولد میشد، زندگی بیگناهی داشت، و به خاطر ما رنج میکشید.
چه چیزی میتوانیم از مرگ دوم بیاموزیم؟
اول، زندگی ما درباره نمایندگی حقیقت عیسی مسیح است زیرا پایان خواهد آمد. بدون اینکه افکارمان روی مرگ دوم باقی بماند، میتوانیم اجازه دهیم که حتمی بودن آن، دعاهای ما و شهادت دادن انجیل به کافران را انگیزه دهد. عشق ما به خدا و عشق او به دیگران باید ما را به تلاش برای دیدن این که هیچ کس فرصت دریافت بخشش ارائه شده توسط عیسی مسیح را از دست ندهد، الهام بخشد. بگذارید حقیقت آمدن آن ما را به حمایت از وزارتخانهها و مأموریتهایی که به گسترش حقیقت عیسی به هر گوشهای از زمین اختصاص دارند، ترغیب کند. برای اختصاص منابع به ترجمه کتاب مقدس. و برای صحبت کردن با کسانی در زندگی ما که هنوز حقیقت را نشنیدهاند.
دوم، خدای ما مهربان است، به این معنی که در نهایت، به کسانی که گناه را انتخاب میکنند اجازه داده نخواهد شد که به کسانی که رستگاری را انتخاب کردهاند آسیب برسانند. دیدن دست مهربان خدا در مرگ دوم سخت است، اما میتوانیم از آن درس عشق نیز بیاموزیم. در حال حاضر، حتی اگر پیرو مسیح شویم، تحت تأثیر گناهان، رفتارها، نگرشها و سیستمهای کسانی که او را انکار میکنند هستیم. اجازه دادن به ادامه این وضعیت برای همیشه، بیعشق از سوی خدا خواهد بود.
سی. اس. لوئیس در داستان پرمعنا و قدرتمند خود، “طلاق بزرگ”، دو شخصیت را به بحث درباره مرگ دوم مینشاند. راوی مشاهده میکند که برخی میگویند حتی گم شدن یک روح شادی نجاتیافتگان بسیار را از بین میبرد. دوستش میگوید که در پشت این ایده، “تقاضای بیعشق و خودزندانیها نهفته است که باید به آنها اجازه داده شود تا جهان را باجگیری کنند: تا زمانی که آنها رضایت به خوشبختی (بر اساس شرایط خودشان) ندهند، هیچ کس دیگری نباید طعم شادی را بچشد؛ که قدرت نهایی متعلق به آنها باشد؛ که جهنم بتواند بهشت را وتو کند.”
در طرح یک خدای مهربان، رنجهایی که افراد نادم که بخشش را رد میکنند میتوانند بر دیگران وارد کنند، پایان خواهد یافت. نادمها مرگ دوم را تجربه خواهند کرد، اما به دلیل انتخاب خودشان رنج خواهند برد، نه انتخابی که خدا برای آنها کرده است.
دوم پطرس ۳:۹ به ما میگوید که خدا در وعده بازگشت خود کند نیست، بلکه درنگ میکند زیرا نمیخواهد کسی برای همیشه از او جدا شود. یوحنا ۳:۱۶-۱۹ به ما یادآوری میکند که عیسی برای نجات جهان به دنیا آمد. انتخابهای گناهآلود خودمان ما را محکوم کرده است. او راهی برای ما ایجاد کرد تا در عشق، نور، زیبایی، زندگی، قداست، عدالت، رحمت و خوبی برای ابدیت زندگی کنیم. کسانی که به راه خود ادامه میدهند و گناه خود را بر هدیه او ترجیح میدهند، در ابدیتی که خلق کردهاند زندگی خواهند کرد.
حزقیال ۳۳:۱۱ به ما اطمینان میدهد که خدا از مرگ لذت نمیبرد، حتی مرگ شریران. خدا عشق است. او آسمان و زمین زیبایی با فرزندان انسانی که دوستشان داشت آفرید. ما تصمیم گرفتیم نافرمانی کنیم، بنابراین گناه و مرگ وارد جهان شد و همه آنچه را که او آفریده بود فاسد کرد.
اما او آنقدر ما را دوست داشت که تنها پسرش را برای مرگ بر صلیب فرستاد و دوباره زنده شد، تا همه کسانی که به او ایمان میآورند زندگی جاودانه داشته باشند. کسانی که هدیه رستگاری را انتخاب میکنند، آسمان جدید و زمین جدید را خواهند دید – عاری از گناه و مرگ.
کسانی که گناه و مرگ را انتخاب میکنند، زندگی بدون عیسی، با آیندهای از گناه و مرگ – مرگ دوم – روبرو خواهند شد.