پسران ابراهیم چه کسانی بودند؟ اسماعیل و اسحاق در کتاب مقدس
پسران ابراهیم چه کسانی بودند؟: در این بخش از کتاب مقدس، با پسران ابراهيم و اهميت نسل آنها آشنا میشویم. با نگاه به کتاب مقدس، بینش و زمینهای برای درک بهتر موضوع به دست میآوریم. ناگفته نماند که پسران ابراهيم، اغلب نتیجهی بیصبری پدرشان را درو کردند.
بسیاری از ما داستان کتاب مقدس در مورد ابراهیم و اسحاق را میشناسیم، جایی که خداوند ایمان ابراهیم به خود را در برابر عشق او به پسرش آزمایش میکند. با این حال، ابراهیم پسر دیگری به نام اسماعیل نیز داشت. در ابتدا قرار بود ابراهیم تنها صاحب اسحاق شود، اما به دلیل بیصبری نسبت به وعده خدا، دیگر نمیتوانست منتظر معجزه بماند. بنابراین او و همسرش نقشهای کشیدند تا از طریق راه دیگری صاحب فرزند شوند. قبل از اینکه بیشتر در مورد پسران ابراهیم بدانیم، اجازه دهید ابتدا به پیشینه و اهمیت او در کتاب مقدس بپردازیم.
بیشتر بخوانید : داستان ابراهیم در کتاب مقدس و قربانی کردن پسرش چه بود؟
فرست محتوا
ابراهیم در کتاب مقدس کیست؟
خداوند برای پسران ابراهیم و خود او نقشه ای داشت تا آنها را در سرزمین کنعان (همچنین به عنوان سرزمین موعود و سرزمین مقدس شناخته می شود) جای دهد. این منطقه که در تقاطع آسیا، آفریقا و اروپا قرار دارد، برای قوم برگزیده خدا که قرار بود الگویی برای ملل جهان باشند، مناسب بود (تثنیه ۴: ۵-۸).
پس از ورود به سرزمین موعود، خدا به ابراهيم اطمینان داد که این منطقه را به پسران ابراهیم خواهد داد (پیدایش ۱۲: ۷). «و خداوند به ابراهیم گفت، حالا چشمانت را بلند کن و از جایی که هستی به شمال، جنوب، شرق و غرب نگاه کن. زیرا تمام زمینی را که میبینی، تا ابد به تو و ذریتت (پسران ابراهیم) میبخشم» (پیدایش ۱۳: ۱۴-۱۵).
خداوند ادامه داد: «و ذریهات(پسران ابراهیم) را مثل غبار زمین خواهم ساخت؛ پس اگر کسی بتواند غبار زمین را بشمارد، آنگاه ذریهات نیز قابل شماره خواهند بود» (پیدایش ۱۳:۱۶) خدا او را «پدر جمعیتی انبوه» نامید و گفت: «تو را بسیار بارور خواهم ساخت؛ و از تو امتها و پادشاهان پدید خواهند آمد» (پیدایش ۱۷:۶).
کلیسای اتحاد اشاره می کند: «در آن زمان این پیشگویی ها برای ابراهیم مضحک به نظر می رسید، زیرا ساره همسر او نازا بود. نازایی او در توسعه خاورمیانه مدرن بسیار مهم بود».
خداوند در پیدایش ۱۵: ۴ به ابراهیم و پسران ابراهیم وعده داد که او وارثی خواهد داشت: «کسی که از بدن خودت خواهد آمد». ساره با بی صبری به ابراهیم گفت تا کنیز مصری خود هاجر را بگیرد و از او فرزندی به دنیا بیاورد. این اتفاق «پس از ده سال سکونت ابراهیم در سرزمین کنعان» رخ داد (پیدایش ۱۶: ۱-۳).
اسماعیل، یکی از پسران ابراهیم
«پس ابراهيم با هاجر همبستر شد و هاجر آبستن گرديد. چون هاجر ديد كه آبستن شده است، در نظر خود، بانو خود را خوار شمرد» (پیدایش ۱۶: ۴). هاجر که از خشم ساره می ترسید، پس از آبستن شدن از آن سرزمین فرار کرد.
با این حال، پیامی آسمانی به هاجر رسید که به او دستور می داد بازگردد. این پیام او را دلگرم کرد که پسرش(یکی از پسران ابراهیم) فرزندان و نوادگان زیادی خواهد داشت، اگرچه آنها با سایر خانواده ها و ملت ها دشمنی خواهند کرد. پیدایش ۱۶: ۱۰-۱۲ بیان می کند: فرشته افزود: «ذریه تو را چنان زیاد خواهم ساخت که از بسیاری، به شماره درنخواهند آمد.»
فرشته خداوند همچنین به او گفت: «تو اکنون حامله هستی و پسری خواهی زایید. او را اسماعیل نامگذاری خواهی کرد، زیرا خداوند به سختی تو گوش داده است. او مردی وحشی همچون الاغ وحشی خواهد بود؛ دست او بر همه و دست همه بر او خواهد بود، و با همه برادران خود با دشمنی زندگی خواهد کرد.»
در رابطه با پیشگویی درباره اسماعیل، کتاب «خاورمیانه در پیشگویی های کتاب مقدس» بیان می کند:
کلمات نبوتی الهی که به هاجر گفته شد، امروز نیز اهمیت زیادی دارد. پیشگویی که اسماعیل «مردی وحشی همچون الاغ وحشی خواهد بود» به عنوان یک توهین در نظر گرفته نشده است. الاغ وحشی از اشراف جانوران وحشی بیابان بود و شکارچیان ترجیح می دادند آن را شکار کنند. این پیشگویی اشاره ای به چگونگی تقلید سبک زندگی الاغ وحشی توسط پسران اسماعیل است، به طوری که آنها در بیابان زندگی آزاد و نجیبانه ای داشته باشند.
«دست او بر همه و دست همه بر او خواهد بود» نیز به همین سبک زندگی مستقل اشاره دارد. نوادگان اسماعیل همیشه در برابر سلطه خارجی مقاومت کرده اند.
اسحاق، یکی دیگر از پسران ابراهیم
چهارده سال پس از تولد اسماعیل، خدا به ابراهیم پسری دیگر بخشید، پسری که از همسرش ساره متولد شد و برادر ناتنی اسماعیل به شمار میرفت. خدا به ابراهیم دستور داد تا نام پسرشان را اسحاق (به معنای خنده) بگذارد، چرا که ابراهیم و ساره در سن پیری بودند و این خبر باعث خندهی ناباورانهی آنها شده بود. همچنین اسحاق شادی و خوشبختی زیادی برای والدینش به ارمغان میآورد (پیدایش ۱۷: ۱۷-۱۹؛ پیدایش ۱۸: ۱۰-۱۵؛ پیدایش ۲۱: ۵-۶). اسحاق بعداً صاحب پسری به نام یعقوب (همچنین اسرائیل) شد که پدر بنیاسرائیل بود. بنابراین، فرزندان اسماعیل و اسحاق پسرعمو هستند.
پس از تولد اسحاق، حسادت ساره نسبت به هاجر و اسماعیل بیشتر شد و او خواستار رفتن آنها از خانه شد. پیدایش ۲۱: ۸-۱۳ بیان میکند: «و طفل بزرگ شد و از شیر باز پس گرفته شد. و در روزی که اسحاق را از شیر باز گرفتند، ابراهيم ضیافتی بزرگ برپا کرد. اما ساره دید که پسری كه هاجر مصريه براي ابراهيم زاييده بود، استهزاء میكرد. پس به ابراهيم گفت، این کنیز و پسرش را بیرون بران، زیرا پسر این کنیز هرگز با پسر من اسحاق در میراث شریک نخواهد بود.
این سخن نزد ابراهيم سخت گران آمد، به سبب پسرش. اما خدا به او گفت، از جهت این پسر و کنیذت غمگین مباش. به هر چه ساره به تو میگوید، گوش کن، زیرا در اسحاق است که ذریت تو نامیده خواهد شد. و امّا پسر کنیز را نیز به قومی عظیم تبدیل خواهم ساخت، زیرا او هم از نسل توست.»