خلاصه ای از کتاب سرگذشت مسیحیت در ایران زمین (فصل هشتم)
فرست محتوا
- 1 خلاصه ای از کتاب سرگذشت مسیحیت در ایران زمین (فصل هشتم)
- 2 مصائب آسوریان
- 3 امروز در مقاله خلاصه ای از کتاب سرگذشت مسیحیت در ایران زمین (فصل هشتم) به بررسی مطالب مفیدی در خصوص کتاب مقدس و راه و روش عیسی پرداختیم. در صورت تمایل می توانید سایر مقالات علی وحیدی در خصوص مسیحیت را از طریق این لینک مشاهده نمایید
خلاصه ای از کتاب سرگذشت مسیحیت در ایران زمین (فصل هشتم)
از سال ۱۸۴۲ ، کلیسای انگلستان کشیشانی را مأمور رسیدگی به امور نستوریان نمود. فعالیت این افراد، به خصوص کشیشی به نام (Rev. George Percy Badger) » جرج پرسی بادگر ، منجر به ایجاد میسیون اسقف اعظم کانتربوری برای مسیحیان در سال ۱۸۸۱ گردید. مقر این میسیون ابتدا در ارومیه بود و در سال ۱۹۰۳ به شهری در نزدیکی دریاچه وان (ترکیه ) منتقل شد.
از میان خادمین برجسته باید از کشیش ارشد ویگرام سال های ۱۹۰۲ تا ۱۹۱۲ نام برد که بین مسیحیان این میسیون ، خدمت کرد. نامگذاری این میسیون به نام مسیحیان باعث شد که از این تاریخ به بعد این مسیحیان در همه جا تحت عنوان « آسوری » یا آشوری شناخته شوند. هدف این میسیون مطلقاً تغییر عقاید نستوریان نبود.
در قرن نوزدهم ، میسیون هایی از کلیسای لوتری دانمارک ، کلیسای لوتری نروژ، کلیسای باپتیست نزد آسوری ها آمدند. در سال ۱۸۲۷ تعدادی از آسوری ها به روسیه گریختند و به کلیسای ارتودکس روس پیوستند. در سال ۱۸۹۸ نیز یک هیأت آسوری به روسیه رفت و در مقابل کمک روس ها قول داد که به کلیسای ارتودکس ملحق شود. روس ها نیز در ارومیه کلیسا و مدارسی بنا کردند.
اما این اقدامات به نتیجه ای نرسید و آسوری ها کماکان نستوری باقی ماندند. کمک خارجی به آسوری ها و کلیسای نستوری ، همواره امری دشوار بوده است. مسئله ای که وجود دارد، این است که برای آسوری های نستوری نه فراموش کردن گذشته تاریخی شان و پیوستن کامل به یک کلیسای خارجی ممکن است ، و نه کلیسای نستوری در اصل و در ماهیت قادر است نیازهای مسیحیان خود را برآورده سازد. درضمن ، چه کمک روحانی و کلیسایی می توان کرد به ملتی که نه سرزمینی از آن خود دارد و نه می داند فردا در کدام نقطه جهان زندگی خواهد کرد.
مصائب آسوریان
در گیرودار جنگ جهانی اول ، ملت نستوری به همراه سایر مسیحیانی که در سرزمین های عثمانی زندگی می کردند، زحمات و مصائب دلخراشی را متحمل شدند. حکومت عثمانی همان حالتی را در قبال مسیحیان داشت که ساسانیان و بعدها اعراب داشتند. از آنجا که حکومت عثمانی ، با روسیه در جنگ بود و ظَن آن می رفت که مسیحیان با روسیه تزاری همکاری کنند، ایشان را از خانه و کاشانه راندند و یا قتل عام کردند.
قتل عام یک و نیم میلیون ارمنی در این سال ها فجیع ترین اتفاق این دوره می باشد که متأسفانه کمتر از آن یاد می شود. آسوریان یا نستوریان مقیم سرزمین های تحت سلطه عثمانی نیز آزار فراوان دیدند. در اثر این مصائب ، ایشان به نواحی ارومیه ، به یک اردوگاه نظامی روسی پناه آوردند.
با وقوع انقلاب سرخ در روسیه و خروج نظامیان روس از این منطقه ، آسوریان چاره ای ندیدند جز حرکت به سوی جنوب عراق و پناه آوردن به نیروهای انگلیسی که به طرف شمال در حال پیش روی بودند بسیاری در راه تلف شدند. در همین اثنا، جنگ پایان یافت . حکومت مستقل عراق تشکیل شد اما انگلستان ناظر بر امور بود. آسوری ها عمدتاً در حوالی موصل و کرکوک اسکان داده شدند. بعضی از آنان در ارتش انگلیس مستقر در عراق ثبت نام کردند و در چند مورد مسلمین را کشتند.
کم کم آتش خصومت میان مسیحیان و مسلمین افروخته شد. دولت انگستان نگران آینده این گروه کوچک مسیحیان بود. از همان اوائل دهه ۱۹۲۰ دولت انگلستان در پی یافتن جایی برای اسکان دائمی آسوریان بود. کشورهای نوپای خاورمیانه عربی و برخی کشورهای آمریکای لاتین مورد نظر بودند.
پس از تحقیقات و بررسی های مختلف ، با نظر جامعه ملل قرار شد اینان در دشتی در شمال سوریه اسکان داده شوند و هزینه شهرسازی را با کمک چند کشور تهیه کنند. اما متأسفانه به علت وضع نابسامان سیاسی و اقتصادی کشورها بعد از جنگ جهانی اول ، این طرح به مرحله اجرا در نیامد.
با تعهد پادشاه وقت عراق مبنی بر تأمین امنیت آسوریان ، ایشان در عراق باقی ماندند. گروه دیگری از ایشان نیز همچون گذشته ، درحوالی ارومیه به زندگی ادامه دادند. در حال حاضر، تعداد زیادی از آسوریان به کشورهای غربی ، خاصه ایالات متحده مهاجرت کرده اند.