عهد جدیدعهد عتیق

بین چهارصد سال سکوت بین عهد جدید و عهد عتیق چه اتفاقی افتاد؟

بین آخرین کلمات عهد عتیق و اولین کلمات عهد جدید، چهارصد سال سکوت وجود دارد که خدا هیچ چیزی به اسرائیل نگفت. سوال این است که “چرا سکوت؟”

من به عنوان یک فرد پر حرف و اهل کلام، چندین دهه طول کشید تا قدر سکوت و ارزش آن را درک کنم. خدا همیشه این را می‌دانست. کتاب مقدس در کتاب عبرانیان، فصل ۳، آیه ۷ می‌گوید: «زمانی برای سکوت هست و زمانی برای سخن گفتن» (نسخهٔ ESV). پس نباید تعجب کنیم که خدا وارد دوره سکوت شد – دقیقاً چهارصد سال سکوت. خدا هم صدا و هم سکوت را آفرید. او زمان بندی کامل برای هر دو را می‌داند.

بیشتر بخوانید : تفاوت بین عهد عتیق و عهد جدید در چیست؟

عهد جدید و قدیم

چهارصد سال سکوت بین عهد جدید و عهد عتیق چیست؟

چهارصد سال سکوت خدا بین عهد عتیق و عهد جدید رخ داد. آخرین آیات عهد عتیق که با کتاب نوشته شده توسط پیامبر ملاکی به پایان می‌رسد، چنین می‌خواند:

«اینک من الیا نبی را پیش از آمدن روز بزرگ و ترسناک خداوند به سوی شما می‌فرستم. و او دل پدران را به سوی فرزندانشان و دل فرزندان را به سوی پدرانشان باز خواهد گرداند، مبادا من بیایم و زمین را با حکم نابودی کامل بزنم.» (ملاکی ۴:۵-۶ نسخهٔ ESV)

اولین آیه عهد جدید در انجیل متی یافت می‌شود:
کتاب نسب‌نامهٔ عیسی مسیح، پسر داود، پسر ابراهیم. (متی ۱:۱ نسخهٔ ESV)

اما بین این کتاب‌ها ۴۰۰ سال وجود داشت که هیچ پیشگویی ثبت شده (نوشته شده) یا کتاب مقدس قانونی شده‌ای وجود نداشت.
ما به آن‌ها ۴۰۰ سال سکوت یا دوره بین عهد جدید و عهد عتیق می‌گوییم. بسته به تجربه شما با سکوت، این می‌تواند تهدیدآمیز یا قابل درک به نظر برسد اما به ناچار منجر به سوالات دیگری می‌شود.

آیا خدا عصبانی بود و به انسان‌ها «رفتار خاموش» می‌داد؟ آیا خدا اجازه می‌داد قبل از ورود پسرش یک ضربان داشته باشد، مانند مکث دراماتیک در یک کنسرت بزرگ؟ خدا در این مورد توضیح دادن را انتخاب نمی‌کند. بنابراین، بسیاری از چیزهایی که ممکن است در مورد این زمان بفهمیم، حدس و گمان است که بر اساس شناخت شخصیت خدا و نحوه کار او است.

با دانستن آنچه در مورد عهد جدید و عتیق می‌دانیم چه چیزی می‌توانیم مشاهده کنیم؟

ملاکی آخرین پیامبر عهد عتیق بود. خدا در کتاب خود داستانی آشنا را برای قوم خود تعریف می‌کند. او آن‌ها را دوست داشت و رابطه ای با آن‌ها می‌خواست که نیازمند اطاعت آن‌ها بود. آن‌ها از اطاعت سر باز زدند و با سوء استفاده از معبد و تقدیم کمتر از بهترین خود، بی‌احترامی نشان دادند. علاوه بر این، وقتی خدا گناه اسرائیل را گوشزد کرد، آن‌ها با این ادعا که خدا ظالم است، با او بحث کردند.

ملاکی ۳:۱۷ ممکن است کلیدی برای سکوت بعدی داشته باشد. خدا می‌گوید: «شما خداوند را با سخنان خود خسته کرده‌اید. اما شما می‌گویید: چگونه او را خسته کرده‌ایم؟ با گفتن: هر که بدی می‌کند نزد خداوند نیک است و او از آن‌ها خوشنود است. یا با پرسیدن: خداي عدالت كجاست؟» (نسخهٔ ESV) خدا از شنیدن بحث‌ها، توجیه‌های خود و بهانه‌های آن‌ها خسته شده است. او پس از قرن‌ها رفت و آمد با مردم خود از سخنان آن‌ها خسته شده است.

در طول عهد عتیق، خدا و قومش گفتگوی مداوم داشتند. خدا دقیقاً به اسرائیلی‌ها گفت که چه کاری باید انجام دهند تا او را راضی کنند و رابطه خود را حفظ کنند. اسرائیلی‌ها مدتی اطاعت کردند، اما در نهایت شروع به پیروی از خدایان دروغین و انجام اعمال نافرمانی دیگر کردند. خدا سپس دوران سختی را برای آن‌ها فرستاد تا از نافرمانی خود توبه کنند و به سوی او بازگردند. آن‌ها مدتی اطاعت کردند، اما چرخه دوباره شروع شد. اکنون، در زمان ملاکی، نه تنها وقتی او گناه آن‌ها را گوشزد کرد توبه نکردند، بلکه او را متهم کردند که مشکل است.

رابطه خدا با اسرائیلی‌ها به نقطه‌ای رسیده بود که برای هر کسی که کسی را دوست داشته است که بر روی راه خود اصرار دارد آشنا است. چه کسی که دوست داریم درگیر اعتیاد باشد، با طغیان از خدا فرار کند، یا در یک دژ از گناه فریبنده گرفتار شود، زمانی فرا می‌رسد که به نظر می‌رسد کلمات ما از دیوارهای گرانیت باز می‌گردند. زمانی که گفتگو دیگر مثمر ثمر نیست. وقتی احساس می‌شود که ما داریم کلمات خود را هدر می‌دهیم. معمولاً این زمانی است که باید ساکت شد، برای ایجاد یک مرز سالم عقب نشینی کرد، و اجازه داد عزیزان ما عواقب آن گناه را تجربه کنند.

ما همچنان دعا می‌کنیم، دوست می‌داریم و امیدواریم. ما در لحظه ای که عزیزمان باز می‌گردد در دسترس هستیم، اما می‌دانیم که به روزی رسیده‌ایم که کلمات دیگر تأثیری ندارند. شاید این نقطه ای است که خدا به آن رسیده است با اسرائیل. شاید. اما باز هم این حدس و گمان بر اساس آنچه می توانیم مشاهده کنیم است.

عهد جدید و قدیم

آیا می دانیم چرا نبوت به مدت 400 سال متوقف شد؟

کتاب ملاکی با وعده خدا مبنی بر فرستادن الیاس پایان می‌یابد. دوره عهد جدید با ظهور یحیی تعمیدگر آغاز می‌شود.

هنگامی که عیسی درباره یحیی صحبت می‌کرد، از ملاکی ۳:۱ نقل قول کرد و سپس گفت: «زیرا همه انبیا و شریعت تا یحیی پیشگویی می‌کردند، و اگر می‌خواهید بپذیرید، او همان الیاست که خواهد آمد» (متی ۱۱:۱۳-۱۴).

خدا به مدت ۴۰۰ سال خاموش بود، اما وقتی دوباره سخن گفت، برای آماده‌سازی راه برای پسرش، که «کلام خدا» بود، سخن گفت. خدا در طول عهد عتیق از طریق پیامبران سخن گفت. اما در عبرانیان ۱:۱-۲ نوشته شده است: «خدا که در زمان‌های گذشته و به روش‌های مختلف، با پدران ما از طریق پیامبران سخن گفته بود، در این زمان آخر از طریق پسرش با ما سخن گفته است، که او را وارث همه چیز قرار داد و از طریق او جهان را آفرید» (عبرانیان ۱:۱-۲).

خدا سکوت خود را توضیح نمی‌دهد، اما پیشگویی‌های عهد عتیق با آخرین کلمات ملاکی به طور کامل بیان شدند. آنچه باقی مانده بود، تحقق آنها بود. طبق برخی برآوردها، عیسی بیش از ۳۰۰ پیشگویی عهد عتیق درباره مسیح را برآورده کرد. ظاهراً خدا همه آنچه را که تا آن زمان می‌بایست می‌گفت، گفت تا پایه و اساس نبوت را برای آمدن عیسی و انتظاراتش از مردم خود بنا نهد. سپس، او مدتی صحبت نکرد.

برخی از کتاب‌هایی که در کتاب مقدس غیر قانونی جمع‌آوری شده‌اند، در این دوره بین عهد عتیق و عهد جدید نوشته شده‌اند. بسیاری از این کتاب‌ها اطلاعات تاریخی درباره این دوره ارائه می‌دهند. با این حال، منابع مختلف یهودی (و بعدها شوراهای مسیحی) این آثار را متعارف با کتاب مقدس ندانستند.

سکوت عیسی چه زمانی بود؟

در پایان کتاب ملاکی، مردم خدا با او بحث می‌کردند، به چالش می‌کشیدند و از گوش دادن امتناع می‌کردند. این ممکن است دلیل کافی برای توقف سخن گفتن او باشد. عیسی نیز گاهی ساکت بود. از سکوت‌های او، ممکن است بتوانیم برخی از دلایل عدم سخن گفتن خدا را درک کنیم.

عیسی وقتی با جمعیتی از مردان خشمگین روبرو شد که می‌خواستند او زن گرفتار در زنا را محکوم کند، برای مدت طولانی ساکت ماند. وقتی مردم آشکارا فقط به دنبال شنیدن یک جواب هستند یا وقتی آنقدر پر از خشم یا احساسات دیگر هستند که احتمالاً به ما گوش نمی‌دهند، سکوت کردن عاقلانه است. عیسی تا زمانی که جمعیت خشمگین از حرف‌های خود خالی شد، ساکت ماند و توجه آنها را جلب کرد.

عیسی همچنین در شب خیانت به او ساکت بود. او در برابر شورا ایستاد و اتهامات دروغین متعددی را از مردانی که برای اظهارات فریبکارانه خود پول گرفته بودند، شنید. این مردان حتی با هم موافق نبودند و نمی‌توانستند دروغ‌های خود را درست کنند. عیسی از پاسخ دادن امتناع کرد (مرقس ۱۴:۶۱). سکوت او شاید بیانگر این بود که شهادت‌های ساختگی آنها سزاوار پاسخ نیست. به همین ترتیب، هنگامی که کاهنان بزرگ این اتهامات را در برابر پلاطوس علیه او مطرح کردند، عیسی پاسخ نداد. باز هم، همانطور که در پایان کتاب ملاکی می‌بینیم، مردم برای توجیه انتخاب‌های شیطانی خود، خدا را به دروغ متهم می‌کنند.

شاید خدا بین عهد جدید و عهد عتیق ساکت بود زیرا مردم فقط یک جواب می‌خواستند، خیلی عصبانی بودند که به او گوش دهند، یا اینکه او قبلاً پاسخ داده بود و آنها گوش نداده بودند. شاید او با سکوت خود اعلام کرد که اتهامات آنها سزاوار پاسخ نیست.

بسیاری از والدین خردمند وقتی یک کودک عصبانی که از پذیرفتن پاسخی که قبلاً داده شده است امتناع می‌کند، بارها و بارها یک سوال را می‌پرسد، ساکت می‌شوند. پرسیده شد و پاسخ داده شد. چیزی برای گفتن بیشتر وجود ندارد. ما می‌دانیم که خدا پدری خردمند است. مردم می‌گویند سوال احمقانه‌ای وجود ندارد، اما سوال‌های خردمندانه‌ای وجود دارد. آموزه‌های یهودی حول محور پرسیدن سوالات هوشمندانه می‌چرخید. عیسی در کودکی به خاطر سوالات متفکرانه‌اش ستایش شد. شاید در زمان بین عهد جدید و عهد عتیق قحطی سوالات هوشمندانه وجود داشت، بنابراین خدا ساکت ماند و اجازه داد همه آنچه را که در قرن‌های قبل گفته بود برای کسانی که واقعاً به دنبال پاسخ بودند، بایستد.

در طول 400 سال سکوت بر اسرائیل چه گذشت؟

در حالی که خدا بین عهد جدید و عهد عتیق ساکت بود، این بدان معنا نیست که هیچ چیز مهمی در زندگی یهودیان رخ نداد. بسیاری از وقایع تاریخی آن زمان، به ویژه دیداری که به دانیال (دانیال ۷ و ۹) داده شد و مجسمه بزرگی را نشان می داد که نماینده پادشاهی های مختلف بود، پیشگویی های قبلی را برآورده کرد. ملاکی در زمان امپراتوری ماد و پارس، سپس امپراتوری یونان و سپس امپراتوری روم پیشگویی کرد. به یهودیان اجازه بازسازی اورشلیم تحت حکومت پارس ها داده شد. آنها به عنوان یک قوم زندگی می کردند اما هنوز همه دستورات خدا را دنبال نمی کردند.

اما با آمدن یونانیان، زبان یونانی به زبان مشترک بین گروه های مختلف مردم تبدیل شد. سرانجام، عهد عتیق به یونانی ترجمه شد (سپتوآجینت یونانی). رومیان بعداً آمدند و در سال ۶۳ قبل از میلاد بر اسرائیل غلبه کردند. رومیان در سراسر امپراتوری خود جاده سازی کردند. هر دو پیشرفت به گسترش انجیل پس از مرگ مسیح، رستاخیز و آمدن روح القدس که منجر به تولد کلیسا شد، کمک کرد. بنابراین، این دوره سکوت خدا خالی از پیشگویی بود اما نه از آمادگی برای تحقق پیشگویی ها. زمانی که یحیی تعمید دهنده شروع به پیشگویی کرد، مردم باید گرسنه و تشنه صدای خدا بودند.

هدف و قدرت سکوت خداوند بین عهد جدید و عتیق چیست؟

زمان از دیدگاه خدا متفاوت است؛ ما این را می‌دانیم. هزار سال نزد خدا مانند یک روز است و یک روز مانند هزار سال (دوم پطرس ۳:۸). چهارصد سال برای ما بسیار طولانی است. برای خدا احتمالاً به اندازه یک ضرب موسیقی است، زمانی کوتاه برای یک سکوت.

ما به اندازه کافی درباره سکوت فکر نمی‌کنیم. خدا سکوت را برای اهداف بسیاری در تمام آفرینش گنجانده است. سکوت آرامش و فرصت برای تأمل فراهم می‌کند. سکوت می‌تواند مرکزیت‌بخش باشد.

ما سکوت را پس از مرگ و در حضور قدرت انتظار داریم. ما در عبادت احترام‌آمیز سکوت می‌کنیم و زمانی که به دلیل درد یا ناامیدی کلاممان تمام می‌شود، سکوت می‌کنیم.

سکوت در یک نمایش موسیقی یا نمایشی، زمانی برای نفس کشیدن فراهم می‌کند و مخاطب را آماده می‌کند تا بداند چیزی مهم در شرف وقوع است. تأمل بر تمام این اهداف سکوت در زندگی ما می‌تواند بینش بیشتری در مورد سکوت خدا در دوره بین عهد جدید و عهد عتیق به ما بدهد.

سکوت دیگری در راه است. در روزهای آخر، مکاشفه ۸:۱ می‌گوید که وقتی بره مهر هفتم را باز کرد، سکوت در آسمان برای حدود نیم ساعت ایجاد شد. این سکوت قبل از تکمیل انتقام‌جویی‌های خدا از کسانی که در زمین به او عصیان می‌کنند، رخ می‌دهد. این سکوت قبل از فصل آخر است که خدا نابودی را بر زمین می‌باراند قبل از اینکه بازخریده‌شدگان از آسمان و زمین جدیدی با او لذت ببرند.

ما باید زمانی که خدا صحبت می‌کند گوش کنیم. اما وقتی او صحبت کردن را متوقف کرد، باید واقعاً توجه کنیم. ما باید فرصتی برای توبه و آماده شدن برای آنچه در آینده خواهد آمد در نظر بگیریم. ما باید در مورد ۴۰۰ سال سکوت تأمل کنیم و اکنون قبل از سکوت بعدی که قرار است بیاید، عیسی را دنبال کنیم.

علی وحیدی

The persianchristianway website is a Persian-language online resource dedicated to promoting Christian teachings and providing resources for Persian-speaking Christians. The website is managed by Ali Vahidi and includes a wide range of audio and visual materials on Christian teachings. Ali Vahidi, the director of The Way of Christ website, is a committed Christian who has been active in the Persian-speaking Christian community for over 2 years. The Way of Christ is a valuable resource for Persian-speaking Christians seeking to deepen their faith and connect with other Christians. The website offers a wide range of materials and tools that can help Christians at all stages of their faith journey.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا